بسم الله الرحمن الرحیم با سلام و عرض خسته نباشید ... واقعا نمایش زیبایی بود ... نوعی ایستادن نوعی بیان با تمام احساسات بود ایستادن پای آن چیزی که ارزش و احساس نام داشت .. خبرنگار داستان انگار نویسنده نمایش بود که از لابلای حرف هایش خود و این که چگونه دنبال سلسله اتفاقات میگردد را شرح میداد سلسله ای از جنس داستان که با حس به هم آمیخته شده و در آمده و سعی شده این شکل عاطفی حفظ شود و از الگو و قانون برای آن استفاده ای نشود ... شوق خبر نگاری برای تهیه گزارش و حقیقت که چون شوق نویسنده برای نوشتن اثر است کار را پیش میبرد و نمودش در این دیالوگ است که ((<<قتل چیزی بیان نشدنی است>> خیلی خوب است برای یک گزارش )). درست مانند یک نویسنده که نخ یک احساس یک حرف یک بیان را میگیرد میرود میرود و میرود جلو تا اثرش را تزیین کند .. تمام کند و تحویل بدهد .. آری(( قتل بیان نشدنی است)) برای نوشتن یک داستان خیلی خوب است ... .