ممنون میشم اگر کسی دیالوگ هلیکون و کرئا در بخش اخر تئاتر رو برام بنویسه ہاونجایی که هلیکون کلاه خود را بر میداره و رو به کرئامیگه:این قیافه دشمن توئه
نمیدونم چقد جون هر جا میگردم نمایشنامه رو پیدا نمیکنم
بر اساس ترجمه پری صابری:
جای تاسف منه. ثمره ی همنشینی زیاد با شما همینه. بر گوش های شوهران پیر به یک اندازه موی بلند می روید. تا به این درجه به هم شباهت پیدا میکنند. ولی نگران نباش من جبران خواهم کرد. جبران. فقط این....نگاه کن ، این چهره رو میبینی؟ پس خوب نگاه کن ، بسیار خوب . حالا بدون که چهره دشمنت رو دیدی....
خانم کیمیا؛
بنده نیز با شما هم عقیده هستم از حیث حفظ حقوق ناشر و عوامل دیگر. و اینکه خواهش می کنم.
درضمن فردا برای خرید کتاب می رم انقلاب و اسم کتابفروشی ِ مورد نظر رو نگاه می کنم و به عرضتون می رسونم که خرید رو براتون سهل تر کنه.