علی: جل الخالق تو و لیلا؟!!!
مهتاب: می خواستم بدونم وقتی لیلاحاتمی برای شوهرش می رفته خواستگاری توی چه حسی بوده!!!!
علی: یه دایره دستش می گرفته می خونده هو هو دارم هو...
مهتاب: آره، ولی من شلیته گلدار ندارم. نداری توی جنسات؟... نه جنابعالی از تریومف و ویکتوریا سیکرت پایین تر نمی یای، شلیته قجری مال زنهای مطبخی... یکی مثل من!!!!
علی: توقع نداشتم یک همچین ماهی پشت ابر بمونه...
شرط می بندم 99% از تماشاچی ها مفهوم این دیالوگ ها را نفهمیده باشند.هامون بازها از سنگین ترین نمایش هایی بود که توی زندگیم دیدم.
همش این دیالوگ ها توی ذهنمه...