محبوب بود؟!
این شخص ظلم خود خواسته بهش روا میشد.
بخاطر همون "نه" و "بله" هایی که میباست بگه و نگفت، یا میباست نگه و گفت.
از نفس خودش گرفته تا شرایط حاکم.
از عشقش به همسر گرفته تا میل به نابودی فرزند بخاطر نداشتن زندگی فلاکت باری مثال خودش.
جناب حریفی حالا چون فریاد غم از کاراکترش برمیخواست،
تماما از نظرمن مظلوم نبود،گاهی ظالم به خویشتن و سرنوشتش بود.
فقط ظلم به خویشتن؟ پس ظلم به اونایی که کشت چطور؟ و مظلومیت اونهایی که کشته شدن چی میشه؟ حس من این بود که کارگردان با غرق شدن در شخصیت قهرمان زن داستان جنایاتی که مرتکب شد رو توجیه می کرد. در حالی که به نظر من هر قاتلی بهرحال انگیزه ای برای قتل داره... باید از بالا نگاه کرد و حق همه رو دید، نه اینکه تو مظلومیت یه کاراکتر غرق بشیم و گناهش رو مورد قضاوت قرار ندیم.. منطق نویسنده ی این داستان برای من قابل پذیرش نیست
هیچ جای نمایش گفته نشد که شخصیت مادر، مظلومه!...این حسی بود که شما گرفتید، پس یعنی شاید همذات پنداری کردید با شخصیت مادر...شخصیت دختر رییس جنایتی نکرد، ولی حس انزجار رو به آدم می داد...ولی شخصیت مادر، حتی بعد از کشتن بچه ش هم باز هم دلت رو با خودش می برد!...عجیبه، نه؟!
مهرداد به نظر من اصلا عجیب نیست! خیلی وقتا یه قاتل میتونه با اشک ریختن و مظلوم نمایی دل خیلی ها رو بدست بیاره که مثالهاش تو واقعیت هم کم نیست... واسه همینه که میگن یه قاضی باید آدم سنگدلی باشه تا تحت تأثیر عواطف قضاوت نکنه. در ضمن اینکه شخصیت مادر، شخصیت مظلوم این نمایش بود رو از متن متوجه شدم. و در انتها هم که شخصیت نظافت چی کارگاه میگفت "روزی خواهد آمد که به زنان احترام ...... " اگه یادتون باشه به نفع شخصیت مادر شعار میداد که کاملاً موضع نویسنده ی نمایش رو روشن میکرد
خب در کمال تعجب منم بهش حق میدم!!!...اینکه شوهرت بهت بگه بچه ت رو بزار و برو که دستگیرت کنن و من بچه ت رو با هووت بزرگ می کنم، خیلی راحت می تونه دلیل بزرگی باشه برای پا گذاشتن رو حس مادر بودن!...خیلی قتل ها اتفاق میفته که نفس به قتل رسوندنش غیرانسانی و غلطه! ولی وقتی داستان اون قتل رو می شنوی، خیلی راحت نمی تونی قاتل رو محکوم کنی و حتی ممکنه بهش حق هم بدی!
اونوقت شما میتونی داستان اون بچه رو هم بشنوی، درک کنی که به چه جرمی و چه گناهی کشته شده و یه عمر زندگیش به فنا رفته؟ خیر! شما داستان اون بچه رو هیچوقت نمی تونی بشنوی چون برای همیشه مرده و رفته! کشتن یک بیگناه جرمه و همیشه جرمه و ستم دیدن، دلیل کافی برای قتل به حساب نمیاد. وگرنه باید هر روز عده ی زیادی از مردم همدیگه بکشند... قتل جنایت است، مگر در صورت دفاع نفس