در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | پویا تیموری درباره نمایش شنیدن: شنیدن را دوست داشتم؛ چون در عین سادگی، مشخص بود که برای جزییات کار فکر
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 02:04:46
شنیدن را دوست داشتم؛ چون در عین سادگی، مشخص بود که برای جزییات کار فکر شده است. فارغ از اینکه ایده ها در اجرا چقدر خوب از آب درآیند، تلاش کارگردان برای درگیر کردن ذهن تماشاچی همواره ارزشمند است. اینکه تصور کنیم با نمایشی مواجه ایم که قرار است تماشاچی به دنبال کشف حقیقت ماجرای ندا باشد و نویسنده/ کارگردان در پی ایجاد معما، ساده انگارانه است. شنیدن بیش از هر چیز به دنبال ایجاد سوال است. چرا تجسس و قضاوت اینقدر برای ما جذابیت دارد؟ آیا شما هم بر اساس شنیده ها دیگران را قضاوت کرده اید؟ قضاوت بی پایه و اساس خود را با دیگران مطرح کرده اید و یک چرخه قضاوت بی اساس را بنیان گذاشته اید؟ تا به حال زندگی چند نفر بر اساس این چرخه باطلی که شما در آن، به طور مستقیم یا غیر مستقیم، نقش داشته اید تحت تاثیر قرار گرفته است؟ چرا انقدر به شنیدن چیزهایی که قرار نیست بشنویم علاقمندیم؟ آیا شما هم تلاش کردید که حرف های ندا و سمانه در راهرو را، علیرغم وجود نویز و گسستگی، بشنوید و به نتیجه ای برسید؟ آیا شما هم سعی کردید تشخیص دهید مهین صدری (ارشد خوابگاه) همزمان با حرف زدن الهام کردا چه چیز زیر لب زمزمه می کند؟ در موسیقی پایانی چه چیز شنیدید، موسیقی مذهبی یا مدرن؟ موسیقی پایانی خود به تنهایی گویای این است که وقتی مرز برخی چیزهایی که می شنویم به هم نزدیک می شود، ذهن ما چگونه دچار تردید می شود. اما با وجود تردید هم قضاوت می کنیم.
بازی ها در مجموع خوب بود اما بازی خانم صدری و تسلط ایشان بر دیالوگ گویی خصوصا زمزمه های همزمان با دیالوگ گویی خانم کردا و بلافاصله دوباره به جریان دیالوگ گویی بازگشتن ایشان قابل تحسین بود و در مورد بازی خانم آذرهوش باید بگویم که به نظرم یکی از باور پذیر ترین بازی هایی بود که تا به حال دیده ام، بروز احساسات در چهره، رفتار، لحن صدا، حتی نحوه حرکت دست ها کاملا به جا و هوشمندانه بود. شنیدن خوب بود گرچه می توانست بهتر هم باشد، اما همین که توانسته باشد تلنگری به ذهن تماشاچیانش بزند برای کارگردان نوعی موفقیت است.
ممنون برای نوشته ی خوبتون.
به نظر من علاوه بر آنچه که شما گفتید، می تونیم بگیم اشاره و تلنگری به خوب شنیدن هم داشت به خصوص زمانی که ندا و سمانه برا ارشد خوابگاه توضیح می دادند و سئوال هاش جواب می دادند ولی او باز به حرف؛ گفته و سئوال های خود اصرار داشت ( که آن ها رو هم شنیده بود ) و یا زمانی که سمانه (الهام کردا) داشت برا ارشد خوابگاه توضیح می داد او بدون توجه(شنیدن) به حرف های سمانه داشت حرف ها و سئوال های خود را زمزمه و تکرار می کرد.
در مورد بازی خانم آذرهوش کاملا با شما موافقم، ایشون بسیار زیبا و باورپذیر بازی کردند.
۲۳ مرداد ۱۳۹۴
ممنون از توجه شما. بله با نظر شما موافقم، اشاره به جایی فرمودید.
۲۴ مرداد ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید