در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | مریم سپهری درباره نمایش ستوان اینیشمور: یادداشت علی اصغر دشتی، کارگردان معاصر و سرپرست گروه تئاتر «دون کیشوت»
S3 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 21:58:17
یادداشت علی اصغر دشتی، کارگردان معاصر و سرپرست گروه تئاتر «دون کیشوت» درباره‌ی محمدحسن معجونی و انتخاب نمایشی از مارتین مک دونا
برگرفته از تیه‌گراف
همنشینی نمایشنامه نویس و کارگردان طناز

کارگردان معاصر کارگردان "انتخاب گر" است،نخستین نکته ای که امروز می توان به واسطه آن کارگردان را سنجید "انتخاب"های اوست و همین مهم را می توان بستری قرار داد تا بگوییم حسن معجونی چگونه با انتخاب هایش ظرافت و هوش خود به عنوان کارگردان را بر ما ثابت می کند.
حسن معجونی در گام اول متن را انتخاب می کند.این عمل بدیهی را که معمولا به شکل نرمال از کارگردان ها سر می زند،از مغز حسن معجونی کارگردان به گونه ای متوازن با جهانبینی و زیبایی شناسی اش عبور می کند و از آن مهم تر قدرت تاثیر اکنونی اثر بر مخاطب و رابطه صریح و سریع اثر با تماشاچی را تقویت می کند.این روزها معمولا بعد از تماشای یک اجرا پرسش اساسی این است که ،چرا این متن؟! پرسشی که محدود اجرایی قدرت پاسخگویی روشن به آن را دارد.انتخاب "ستوانِ اینیشمور"توسط حسن معجونی نشان از دقت و وسواس کارگردان دارد.انتخاب این متن برای اجرایی به کارگردانی حسن معجونی هیچ دور از ذهن نیست.حتی می ... دیدن ادامه ›› شود به مزاح ،حدس زد معجونی به هنگام خواندن نمایشنامه بارها خنده ای از سر لذت کرده و گاهی به نظرش رسیده این ها نوشته خود اوست،نه جناب مارتین مک دونا.طنزی مشترک در شخصیت حسن معجونی و نوشته های مک دونا احساس می شود.انگار حسن معجونی چیزی مربوط به خود را انتخاب کرده است نه انتخابی بی ربط به خود.
حسن معجونی وقتی بازی می کند انگار دارد نقش را توسط قوای بازیگری اش تالیفی دوباره می کند.حسن معجونی در بازیگری قدرت سرعت بخشیدن به رابطه "نقش" و "بازیگر" و از سویی دیگر "نقش" و "تماشاگر" را دارد.همین خصلت به مسئله هدایت بازیگر توسط حسن معجونی(کارگردان) سرایت کرده و با توجه به انتخاب زیبایی شناسی قابل توجه همیشگی اش ،بازیگران مناسبی را برای نقش های جذاب متن آقای مک دونا انتخاب کرده است.
حسن معجونی با متون خارجی به گونه ای برخورد می کند که جغرافیای رخداد نمایش آنقدر فاصله اش را با ما کم می کند که در رابطه تماشاگر و صحنه احساس نزدیکی با جغرافیای رویداد ایجاد می شود.گاهی این مسئله از چنان شدتی برخوردار می شود که انگار رویداد در جغرافیای محل سکونت ما(تماشاگران)در حال رخ دادن است.این مهم ایجاد نمی شود مگر با دقت معجونی در هدایت جسمانی بازیگران .چرا که بدن ها سرعت بالایی در انتقال حس غربت یا نزدیکی با تماشاگر دارند.اجرای معجونی از متن مارتین مک دونا هم نشینی یک نمایشنامه نویس و یک کارگردان طناز از دو اقلیم است که کارگردان طناز تلاش می کند نمایشنامه اقلیم نمایشنامه نویس را به اجرایی مناسب با اقلیم خودش بدل کند.