اگرچه موضوع زیاد بکر نبود، اما بازی ها خوب بودند و در طراحی صحنه هم خلاقیت خوبی به کار رفته بود.
مدیریت نامناسب سالن نمایش موجب شد تا صندلی چند نفر به کسان دیگر واگذار شود که اعتراض خریداران اصلی آن صندلی ها و اعصاب خردی کل تماشاگران را در پی داشت. هر چند که خریدار اصلی که شدیداً (و به حق) به این کار گردانندگان سالن اعتراض میکرد و مدام تکرار میکرد که "من توی تئاتر بزرگ شده ام و..."، بعد از آنکه صندلی اش را پس گرفت، در طول نمایش مدام مزه پرانی کرد و با صدای بلند درباره هر کدام از فرازهای نمایش کامنت در کرد که البته نتیجه اش خط خطی شدن اعصاب اطرافیانی بود که برای دیدن نمایس آمده بودند.
درست است که نشاندن یک گروه از تماشاگران در پله های وسط ردیفها فرصت دیدن نمایش را برای گروهی از تماشگران بدون بلیط (و لابد اندکی درآمد بیشتر برای گروه) فراهم ساخت، اما دوستان باید به این نکته دقت داشته باشند که اگر زبانم لال در خلال اجرای نمایش اتفاق غیرمترقبه ای (نظیر آتش سوزی یا ...) در سالن بیفتد، آن وقت ممکن است صدمات جبران ناپذیری به تماشاگرانی وارد شود که میخواهند به سرعت خود را به بیرون سالن برسانند. >>> وقتی در پایتخت کشور و در یک جمع تحصیلکرده و آگاه، اینگونه مسائل نادیده گرفته شوند، دیگر از سایپا و ... چه انتظاری میتوان داشت؟!
یک دختر و پسر هم که روی دو تا از
... دیدن ادامه ››
همین پله ها نشسته بودند، با ابراز مستمر محبت تماسی به همدیگر، در طول نمایش تمرکز اطرافیان را به شدت بر هم زدند. نمیدانم این را نیز باید به حساب کمبود فرهنگ تماشا گذاشت، یا کمبود مکان!