امشب به دیدن این نمایش رفتم. واقعا نمایش دوست داشتنی بود. نکته مهمی که از همون اول منو مجذوب نمایش کرد و تا انتها ادامه داشت باورپذیر بودن شخصیت های ایجاد شده توسط بازیگران بود که مسلما حاصل کارگردانی قوی و بازی های خوب، بدون حرکات زائد و با تمرکز بالا بود. هر بازیگر فقط 10 دقیقه وقت داشت که این باور رو در تماشاچی ایجاد کنه. تغییر حس اولیه هر بازیگر از ابتدای صحنه خود تا آخرش منو یاد تغییر آرام صدا از حالت پایین به حالت کرشندو می انداخت. و این تغییر آنقدر آرام اتفاق می افتاد که تماشاچی رو به وجد میاورد.
این کار رو هم همانند خیلی دیگر از کارهای استاد شهرستانی که با هنرجویان ساختند (همانند در پوست شیر) بسیار دوست داشتم. تنها چیزی که ناراحتم کرد این بود که ایکاش انقدر دیر به دیدن این نمایش نمیومدم تا بتونم چند بار دیگه اجرای ترکیب های دیگری از بازیگران رو هم میدیدم.
امیدوارم همه افرادی که در این نمایش زحمت کشیدند همچنان بدرخشند و در تئاتر که به نظرم چیزی جز عشق نیست همواره موفق و سربلند باشند.