شاید ملبورن رو ساخته بودن تا شبیه کارهای فرهادی بشه . استفاده از بازیگرهای مورد علاقه ی فرهادی ، فضاسازی فیلم ، حتی نوع منحصر به فرد چالش فیلم و اینکه قرار نیست مخاطب با یه موضوع کلیشه ای رو به رو شه و از همه مهمتر پایان باز فیلم آدم رو یاد کارهای فرهادی مینداختن اما این ابدا معنیش این نیست که ما قراره یه فیلم خیلی خوب در حد کارهای فرهادی ببینیم. من ملبورن رو دوست نداشتم. به خاطر چالشی که کش دار و عذاب آور شد . به خاطر بازی نه چندان موفق پیمان معادی و نگار جواهریان . و واقعا اذیت میشدم از اینکه بازیگرای مورد علاقه م دارن چیزی رو بازی میکنن که نمیشه باهاش ارتباط برقرار کرد . که چرا اینقدر "مسخره" دارن با اتفاق پیش اومده برخورد میکنن . و این چرا منو تا آخر فیلم رها نکرد و پایان فیلم هم که حکم فاجعه رو داشت به نظر من. یه جابی خونده بودم که پایان باز برای فیلم عین راه رفتن رو یه لبه ی پرتگاهه. یا فیلم موفق از آب درمیاد یا اینکه داغون میشه. از نظر من ملبورن داغون شد !