دردهای من
طرح واره های بی معنی اند
که هرگز
عذاب ام نمی دهند...
دست ام را می گذارم در جیب ام
و احساس می کنم
مثل کسی هستم که دستش را می گذارد در جیب اش
انوقت هی می گویی
بهترین رقاصه ها
آنهایی نبودند که دستشان در جیبشان جم نمی خورد
دردهایم را در هم ضرب می کنم
دستهایم را هم در هم ضرب می کنم
حالا
بیا آواز بخوانیم...