در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | محسن درباره نمایش مرثیه‌ای برای کتاب‌سوزی‌ها: با سلام خدمت دوستان هنر دوست در تیوال من دیشب 22 دی ماه تماشا کننده س
S3 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 00:31:26
با سلام خدمت دوستان هنر دوست در تیوال
من دیشب 22 دی ماه تماشا کننده سانس دوم نمایش یعنی ساعت 20 بودم و خواستم یادداشتی رو از تجربه دیشب اینجا قرار بدم.
قسمت اول یادداشت من خطر اسپویل شدن و یا همون لوس شدن نداره یعنی روی صحبتم با دوستانیه که هنوز نمایش رو ندیدن
چند سفارش میکنم تا بیشتر از این کار لذت ببرید. البته در بخش دوم بیشتر به علت این نظرات اشاره میکنم
1- حتما با کمترین لوازم مانند کیف یا لباسهای سنگین و غیره حضور پیدا کنید تا بتونید آزادانه تر حرکت کنید
2- انتظارتون از مشارکت در کار اجرا رو کامل از بین ببرید و بیشتر این مشارکت رو در کنکاش کردن برای کشف کردن و تفکر کردن در نظر داشته باشید
3- احتمالا در بسیاری از بخشها به علت نداشتن دید مناسب باید از شنیدن دیالوگهای پر مفهوم نمایش و ویدیو ها و موسیقی زنده ، برای لذت بردن بهره ببرید بنابراین ذهنتون برای تمرکز کردن از راه شنوایی ... دیدن ادامه ›› آماده باشه.
4- تماشای این رخداد رو برای کسانی که به موضوعات فلسفی و تفکر در هستی علاقه دارند پیشنهاد میکنم مثلا کسانیکه به اشعار خیام علاقه دارند و تماشای این رخداد رو اصلا برای کسانیکه به کارهای روایی و داستانی با مضامین همچون عشق و مستی و شور و یا به هرگونه ماجرای رمانتیک و یا جنایی و یا تاریخی و غیره علاقه دارند اصلا پیشنهاد نمیکنم.
بخش دوم (این بخش برای کسانیکه رخداد رو تماشا نکرده اند خطر لوس شدن دارد و واقعا پیشنهاد میکنم قبل از تماشای نمایش این بخش رو نخونید)
بعد از اینکه اجرای دیشب رو تماشا کردم و با خیال راحت به دور از نگرانی لوس شدن موضوع ، کامنت های دیگر دوستانم در تیوال رو خوندم دیدم اغلب دوستان به موضوعات مثبت و منفی مشابهی اشاره کرده اند که به نظر من اغلب اونها درست میومد بنابراین قصد ندارم اونها رو در کامنتم تکرار کنم بنابراین به اشاره بیان میکنم تا بتونم نکات حاشیه ای از تجربه خودم رو برای دوستان بنویسم. و اینم بگم که این نظرات کاملا دیدگاه شخصیه منه و میتونه حتی کاملا اشتباه باشه.
از نظر من با همه نکات مثبتی که در این نمایش وجود داشت که در آخر به چندی از اونها اشاره میکنم چندین نکته به نظرم خیلی غیر سازنده میومد
1- اولا به اعتقاد من اصلا این کار بصورت مشارکتی با تماشاگران نبود. چرا که روند کار مشارکتی هیجان بسیار بیشتری داره و مخاطب هر لحظه ممکنه در معرض موقعیتی خاص قرار بگیره . اینکه بازیگر صرفا به تماشاچی‌ها نگاه کنه و مطالبی خطاب به اونها بیان کنه در اغلب کارهای دیگه که نام مشارکتی رو نیز روی خودشون نزاشتند دیده میشه. خاطرم هست نزدیک هشت سال پیش در سنگلج استاد فرزانه کابلی در بخشی از نمایش چنان با تماشاگر صحبت کرد و از او نظر پرسید که من تا آخر شب هیجان ناشی از اون اتفاق رو داشتم. در مجموع این مسایل دیگه جزو مزایای اولیه یه نمایش زنده محسوب میشه.
حتی احساس من این بود که بازیگردان ها خیلی تمایلی به مشارکت دیگران نداشتند چون در بخشی از اجرای دیشب که جناب اتحاد هم به اون اشاره کردند یکی از بازیگردانان به دو تماشاگر به ترتیب نزدیک میشه و به هرکدوم میگه "نامت را بنویس" تماشاگر اول بدون عکس العمل خاصی چیزی رو روی برگه مینویسه ولی خانوم تماشاگری که به عنوان نفر دوم ازش سوال میشه بعد از سوال شروع کرد که به بیان دیالوگی زیبا. ایشون اگه اشتباه نکنم در جواب با صدایی مسلط سوال کرد :" نامی که به آن خوانده میشوم؟ یا نامی که میخواهم خوانده شوم؟ " در این لحظه من به وجد اومدم که به به الان شاهد یه بازیه بداهه و زیبا توسط این تماشاگر و بازیگردان اصلی خواهیم بود.
بازیگردان در این صحنه وقتی میبینه روبرویش فردی قرار گرفته که آمادگی داره حتی برای سی ثانیه در بازی همکاری کنه میتونست با توجه به اهداف فلسفیه نمایش این بازی رو ادامه بده تا همگی شاهد حتی یک دقیقه بازیه بداهه این بازیگردان و این مخاطبه با استعداد باشیم ولی متاسفانه ایشون با بیان جمله :"هر چه دوست داری بنویس" سریعا به بازیه این تماشاگر خاتمه داد. لحن بازیگردان طوری بود که من کاملا احساس کردم یعنی اینکه دیگه صحبتی نکن و صرفا نام یا هرچیزی که دوست داری رو روی این کاغذ بنویس.
یا در بخش دیگه ای از نمایش قرار بود بازیگردانان مرد صحنه وسط رو ترک کنن و به سمتی بروند که صدای موسیقی قراره شنیده بشه . در این بخش باید از وسط مردمی که رو زمین نشسته بودند رد میشدند. تماشاگرها هم چون متوجه نشدند که بازیگردانان میخوان رد بشند و اصلا از رو زمین تکون نخوردند و به نظرم صحنه شبیه بازیهای کامپوتری شد که کاراکتر چسبیده به یه دیوار به سمت دیوار قدم میزنه و هیچ جا به جایی ای صورت نمیگیره. ) . تا اینکه فردی از دست اندرکاران اومد و به تماشاچیها گفت راه رو باز کنید. در حالیکه با توجه به مشارکتی بودن کار به سادگی میتونستند خود بازیگردان ها با بیان دیالوگی هم وزن با دیالوگهای نمایش و در راستای اهداف فکریه نمایش از اون تماشاگرها بخوان که کنار برن .
2- دومین نکته قابل بهبود به نظر من در این رخداد تعداد بلیطهای فروخته شده بود. واقعا این تعداد تماشاگر برای همچون فضایی زیاد بود متاسفانه هم که ما قد بلند ها همیشه تو کنسرت و سینما که باید کمرمون رو تا کنیم تا پشتی ها ببینن و اینجا هم باید عقب می‌ایستادیم تا بقیه ببینن بنابراین اصلا نتونستیم از تماشای بازیهای بسیار زیبای بازیگردانان لذت کافی رو ببریم. من به شخصه حاضرم که بلیط همین نمایش رو به دوبرابر قیمت بخرم در ازای اینکه تعداد تماشاگر هر سانس نصف بشه. در مواقع حرکت کردن بین طبقات هم با این که همه سعی میکردند رعایت کنن ولی خوب باز هم به دلیل ازدحام ، آرامش کامل برای اینکه افراد بتونن در فضایی هنری موضوع رو دنبال کنن وجود نداشت.
3- بخشهای ویدیویی اصلا انتظار رو برآورده نمیکرد حتی هنرمندانی که ویدیو ها رو ضبط کردند کاملا به وضوح از روی متن و نوشته میخواندند و حرکت چشمانشون اینقدر به نظرم زیاد بود که در بسیاری از لحظات حواسم پرت شد و به خود گفته‌ها توجه نکردم. افرادی با این جایگاه هنری اونم در کاری که قراره ضبط بشه و بعدا استفاده بشه با هزار تا کات و اصلاحاتی که میشه داد خوب واقعا انتظار میرفت دیالوگها رو حفظ کنن تا بتونن در هنگام ضبط احساس بیشتری در اکت صورت و لحن صداشون منتقل کنن. به نظرم ضعیف ترین قسمت کار ویدیوها بود.
اما نکات مثبت از نظر من بسیار زیاد بود . متن نمایش پیچیده و در عین حال پر مفهوم بود مخصوصا همسرم بسیار با متون ارتباط پیدا کرد و چندین ساعت، بعد از تماشای نمایش در این باره با هم صحبت کردیم. جناب استاد اتحاد هم که بسیار دقیق کل سیستم رو مدیریت میکردند و چون اتفاقا من معمولا عقب بودم دایم ایشون رو اطراف خودم میدیدم که به این طرف و اون طرف میرفتند و کار رو زیر نظر داشتند. بعد از اجرا هم به اتفاق همسرم با ایشون صحبت کردیم. در مجموع بنده بسیار علاقه مند به شخصیت و رفتار و همچنین دیدگاه و تفکر هنری ایشون شدم. نور عالی بود. صدا عالی بود. موسیقی و آواز خیلی دلنشین بود مخصوصا اشعار و گوشه های آوازی که انتخاب شده بود . مخصوصا قسمت دوم در مایه دشتی خیلی در اون لحظات به دل نشست .
در مجموع از اینکه این نمایش رو دیدم اصلا پشیمون نیستم و خیلی هم خوشحال هستم و احتمالا در روزهای پایانیه اجرا یک بار دیگه هم این نمایش رو تماشا خواهم کرد و تشکر فراوان از همه دست اندر کاران این رویداد زیبا.
سپاس از توضیحاتتون :)
۲۳ دی ۱۳۹۳
محسن گرامی کاملا حق با شماست... اشتباه کاملا از سوی من بود و بدان معترفم و بس پشیمان... از ترس نیفتادن ریتم کار اشتباهی غیرقابل بخشش کردم که سعی کردم در شب های دیگر تکرارش نکنم... اما متاسفانه مخاطبی چون آن بانوی خوش برخورد و فرهیخته نصیبم نشد... متاسفم
۲۷ دی ۱۳۹۳
دوستان عزیزم منظر صادقی و ف. پ. با سلام. سرفراز باشید.
دوست عزیز منظر صادقی خوشحالم که یادداشتم باعث شد شما احتمالا با حضور دلی گرم تر همراه این رخداد باشید. دوست دارم اگر در روز مذکور همراه رخداد بوده‌اید نظرتون رو اکنون همینجا بنویسید تا ببینیم چه میزان با نظر بنده موافق شده‌اید.
و دوستان هنرمندم علی اتحاد و نیکو ترخانی حضور شما در برابر مخاطبانتان چه در لحظات اجرا چه در لحظاتی که پاسخگوی نظرات مخاطبانتان هستید مغتنم و ستودنیست. با این مشارکت سازنده‌ی مخاطبان و هنرمندان که به برکت وجود شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ تیوال و همچنین ظرفیت بالای نقد پذیری هنرمندانی چون شما و یادداشتهای بی غرض مخاطبانتان، رخ میدهد، شکی ندارم، تفاهم چندین جانبه ای حاصل شده و این تفاهم حداقل برای همین جامعه کوچک مبارک و میمون خواهد بود . اطمینان دارم اجراهای بعدی همین رخداد نیز بسیار مطلوب تر از دید خودتان و مخاطبانتان رخ خواهد داد.
با آرزوی دیدار ... دیدن ادامه ›› در مخلوقات بعدیتان (هر چند که با توجه به تغییرات و اصلاحات شکلی در اجرا و روند آن و همچنینی مضمون خود اثر، بسیار علاقه‌مند شدم که حتما در کنار آخرین اجرای همین رخداد نیز باشم . اطلاع رسانی بیشتر شما در این مورد باعث مزید امتنان بنده خواهد بود)
۲۷ دی ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید