آدما با هم و تنهان @ هر کدوم یه جور معمان
بعضیا مرهم و یارن @ بعضیا زخم رو دلهان
بعضیا تو فکر یارن @ یه رفیق روزگارن
بعضیا تو این رفاقت @ بعضیا رو جا می زارن
چه قشنگ و نازنینه لحظه تولد ما @ لحظه ای که مهربونی جون می گیره تو دل ما
کاش میشد نقش فرشته روی بوم آدما بود @ روی شونه فرشته یه پرنده هما بود
از توی پر فرشته گلای آبی می بارید @ تو شبای سرد و تاریک نور مهتابی می بارید
دیگه توی باغچه هامون هیچ گلی تنها نمی شد @ دل آسمون آبی تو غبار رها نمی شد