به سادگی نه
با درهم شکستن بلور
با شکنجه کردن غرور
به سرعت عبور نگاه و نور
بدون ترسی از حضور
برگرد
برگرد به سطر سطر شعرهای نانوشته ام
بنشین به نقطه چین های به کجا نرسیده ام
پاک کن افکار ِ در لغت پوسیده ام
برس به داد این دل از هم پاشیده ام
برگرد
به یاد فنجانهای نصفه
... دیدن ادامه ››
نیمه و تلخ
برای گلایه های ناتمام این برزخ
به سکوت و نگاه به دیوار کوبیده و مسخ
به قعر دلمردگیها در این شبهای سخت
ساده تر بگویمت
برگرد به روزهای خالی خیالت
برگرد به شبهایی که نیستی
شبهایی که نیستی
شبهایی که نیستی
باز منو چشمی بیخواب و بالشی خیس
ای وای من ،شبها که نیستی!!!؟؟؟...