دیدم، خوشم اومد، نه مثل وقتی که دوست ات کلی حرف بدرد بخور می زنه و تو چیز یاد می گیری یا یه چیز شخصی بهت می گه و تحت تاثیر قرارت می ده، بلکه مثل وقتی که دوست ات بی هدف از هر دری می گه و دور هم خوش گذشته. همیشه از خودم می پرسیدم اینکه بعضی منتقدها می گن یه فیلم یا نمایش اَلکنِ یعنی چی؟ ... این نمایش بدجور اَلکنِ و به قول جمالزاده مرحوم کمیت اش بدجور لنگ می زد. حرف مهمی می خواست بزنه و دم اش گرم، اما درست حرف مهم زدن به قدرت تحلیل بالای نویسنده احتیاج داره که در جای جای این اثر توسط نگاره این سطور یافت نشد. همه این حرف ها به کنار من ناراضی نیستم (فراموش نشه که تئاترهایی که این چند وقته روی صحنه رفته بدجوری توقع من رو از تئاتر خوب پایین آورده).