تو را من مثل پاییز دوست دارم
ب رنگ زرد و قرمز دوست دارم
نسیم ماه مهر آید دوباره
تن من گم شود در تو دوباره
تن عریان من را تو بپوشان
بزن شانه ب موهایم دوباره
ک این مستانه تن تسلیم عشق است
نمی داند بجز تو راه چاره
من درمانده ی رنجور نادان
گرفتارت شدم آرام دوباره
گره خورده دو دستت در دو ستم
لبت را بر لبم بگذار دوباره
... دیدن ادامه ››
شتاب روح مستم بهر این است
که آید بر در خانه ات دوباره
شب و روزم همه قربانی توست
خیالت با من است هردم دوباره
چنین اوضاع و احوالی ک دارم
روم هرجا ک هست از تو نشانه
ب یادم آید، آنروز اول
ک با یک بوسه گشتم بی اراده
من آن مغرور سرمست بداخلاق
بسان برده ای گشتم در این دام
اگر خود کرده را تدبیر باشد
نمی خواهم من آن تدبیر دوباره
من آگاهم در این راهی ک هستم
روم تا انتهایش من دوباره