من امشب دوباره این اجرا رو دیدم .قبلا راضی بودم اما الان دید عمیقتری بهش پیدا کردم؛ میتونم بگم هر کس که سطحی این نمایش رو تماشا کنه احساس میکنه ساده ست ولی هر کس تمرکز کافی داشته باشه متوجه یسری چیز مفهومی میشه:
خطر اسپویل شدید!!!
۱-میز طول زیادی داره و زیرش کلی پرونده کهنه چیده شده که یکیش که روی میزه برای آقای افشاریه؛ این نشون دهنده اینه که تعداد آدمهایی که قبلا مورد قضاوت بی رحمانه قرار گرفتن و فراموش شدن خیلی زیاده...
۲- اون آدم که روبروش ایستاده درسته در آخر معلوم میشه خودش بوده، ولی عقایدی که داره کاملا خشک و تعصبی و متفاوته و نشون دهنده اینه که بقیه
... دیدن ادامه ››
آدمها اون رو ساختن و اونقدر به این شخصیت حرف منفی زدن که به خودش دید منفی پیدا کرده
۳- اون قسمت که بهرام افشاری و تینو صالحی رفتن بالای میز در واقع تینو داشت به بهرام دروغ میگفت و بهرام هم میدونست با این حال نقش یه آدم زودباور رو بازی کرد چون دلش میخواست بازی کنه... این باعث گریه من شد:)
۴- بهرام افشاری توی هر اجراش از امید و انگیزه میگه اما میدونه یه سری از آدمها کاملا شکست خوردن، با این حال میگه پایان همه چیز خوبه و نسبت به اطرافیانش پایان بهتری رو تجربه میکنه چون امیدواره
مثلا توی جوجه تیغی گفت شانس مال کسیه که تا آخرین لحظه تلاش میکنه ولی به این هم اشاره کرد که خیلی جوون ها سرمایه شون رو دادن ولی به جایی نرسیدن
الان هم خودش آخر اجرا بالاخره موفق شد اجرا کنه توی ایران( چون دوستش گفته بود برگشتی اجرا کردی این آهنگ رو بخون) اما همون دوستش توی ناامیدی کامل، توی خارج موند:))
بازم هست ولی دیگه نمیگم طولانی شد نوشته ام، الان توی افسردگی بعد از این نمایش به سر می برم