در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | محمدکاظم دامغانی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 23:11:05
 

فعال هنری

 ۳۰ بهمن ۱۳۶۸
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
آنه شرلی با دستانِ قرمز

آنه ها را باید دید. و باید برای حرف هایی که کلمه شدند، کلمه هایی که جمله شدند و جمله هایی که ابراهیم عرب‌نژاد به نمایشنامه تبدیل کرد ایستاد و دست زد.
این تعریف نیست، شکلات تعارف کردن هم نیست، این شخصیتی است که ابراهیم عرب‌نژاد برای متن آنه ها ساخته.
نمایشنامه ی آنه ها، بازخوانی داستان آشنای آنه شرلی با موهای قرمز است.‌انتخاب کاراکتر ها و مناسبت رفتاری آن ها با یک‌دیگر، در ابتدای نمایشنامه ، این کد را به ما می‌دهد، که این تکرارِ غریبانه آنه شرلی نیست، این جا خبری از عاشقانه های لطیف و غم های دلسوزانه نیست. اینجا قصه ی آنه هاست. جایی که رنگ قرمز از موهای جذاب آنه به پای لرزان مایکل و از پای مایکل به لیوان چای ماریا و دکمه های متیو منتقل می‌شود. و این همگونیِ کاراکتر ها در رفتار و ارتباط ها، چیزیست که گاها در اقتباس ها و بازخوانی ها ، دلیل اصلی گم شدن مخاطب در فضای نمایش است. که ابراهیم عرب‌نژاد، برای چندمین بار نشان داد. برای نوشتن ... دیدن ادامه ›› افریده شده.
نمایش آنه ها، در طراحی و حرکت بازیگران روی صحنه به نظر من موفق بود. چرا که نقطه های مهم نمایشنامه توجه مخاطب را، به عمل و رفتار بازیگر جلب می‌کرد. صداها به موقع اوج می‌گرفت، نگاه ها به موقع عوض می‌شد. نشانه هایی که ابراهیم در نمایش استفاده کرده بود، چه از نظر فرم و چه تصویر هایی که اطلاعات آشنایی به مخاطب می‌داد به روایت غیر مستقیم متن، برای برقراری ارتباط با مخاطب کمک می‌کرد.
شاید تنها نقطه ای که به نظر من می‌توانست بهتر عمل کند. بازی با سطل ها و دیواره های نیمه شفاف بود.
بازی بازیگران شاید به قدرت متن و طراحی کارگردان نبود، اما تلاش گروه بازیگری برای نزدیک‌شدن به کاراکتر های متن مشخص بود. این جسارت گروه است، که اشتباه را در تمرین، زندگی، و درست را در صحنه ی اجرا، سعی می‌کنند. بازی مهدی صادقی، هدیه آقازاده، حاتم درخشان و کیمیا بهاالدینی قطعا با توجه به توانایی انها می‌تواند بهتر باشد و این به این معنی نیست که نقطه منفی در نمایش آنه ها باشد.
موسیقیِ رضا مرزبان من را شگفت زده کرد. این حد از خلاقیت و گیرایی، قرمز بودن نمایش آنه ها را جذاب تر می‌کرد.
این گروه شاید حاشیه ندارد ، اما تا بخواهی آدم حسابی دارد، از رضا خسروی عزیز که طراحی ماهرانه ی ماسک را به عهده داشت تا طراحان گریم ، صحنه ، نور و قطعا موسیقی.

و در آخر باید اشاره کنم به گروه تولید اورس و حسین ایرانمنش، تهیه کننده ی نمایش آنه ها، که شنیده ام آخرین فعالیت های تولیدش است . این حجم از ندیده گرفتن تلاش های گروه اورس برای من غیر قابل پذیرش است. این گروه قطعا تاثیر مثبتی روی جریان تئاتر کرمان داشته. هر چند ندیده گرفتن راحت ترین کار این روز هاست.
به گروه اجرایی خدا قوت می‌گم و امیدوارم کار های بیشتری از اِبی عرب‌نژاد ببینم. و البته بازی های بیشتری از مهدی صادقی.
نمایش سایکوسیس پرده ی پنهان و نهان این روز های همه ی ما.

فکر می‌کنم این آخرین نمایشنامه ی سارا کین است، که پس از این در سن ۲۸ سالگی خودکشی می‌کند. جایی خواندم که این نمایشنامه انگار وصیت نامه ی سارا کین است. این وصیت نامه یا نمایشنامه به قدری با درونیات امروزه ی جوانان نسل ما همخوانی دارد، که مفهوم و محتوای این اثر انگار بر ناخوداگاه ما می‌نشیند. نمایش سایکوسیس با یک گروه دانشجوییِ خلاق و شجاع به روی صحنه رفته است. این نمایشنامه از این نظر اهمیت دارد، که ما در بحران های افسردگی و نا امیدی ناشی از جبر های زیست شده، گاهی از حرکت می‌ایستیم. دیدن این نمایش نیاز جامعه ایست، که می‌خواهد حرف های نا امیدانه ی درون خودش را یک بار بشنود، تا شاید با خودش کمی دقیق تر رو برو شود. سایکوسیس نه به کلاسیک باج می‌دهد نه به پست مدرنیسم. انگار دوست دارد حرف بزند ، خارج از ایسم های منسوخ شده.
علیرضا محسن‌بیگی در قامت کارگردان، به درستی متوجه این موضوع شده که تئوری های آموخته شده در دانشگاه وحی منزل نیستند، و این پذیرش، برای کارگردان، استفاده از ابزار های نمایش را در به کار بردن خلاقیت، آسان تر می‌کند. محسن‌بیگی با طراحی کم نقص، منسجم و خلاقانه، مفهوم کلی نمایشنامه را بر تن و زبان بازیگران تزریق می‌کند. استفاده ی درست از توانایی بازیگران که همه بالاتفاق من را شگفت زده کردند، توانسته بودند طراحی های مد نظر کارگردان را با حداقل کمبود ها اجرا کنند. بازیگر های این نمایش درک مناسبی از کانسپت این نمایشنامه داشتند، و اینگونه نبود که ابزار های خامی در اختیار ایده ی ناقص کارگردان بوده باشند. مشخص بود تئامل درستی از ساختار و محتوا بین کارگردان و گروه بازیگری شکل گرفته بود.
طراحی صحنه این نمایش، کم ایده بود، که البته می‌توان ... دیدن ادامه ›› حدس زد که علت آن چیست. با شناختی که از گروه دارم، قطعا اگر سرمایه گذار یا تهیه کننده ای به این گروه جوان اعتماد می‌کرد، ایده های بهتری برای طراحی صحنه وجود داشت که گروه به آن بپردازد.
طراحی لباس و گریم در حد توانِ پردازنده ها عملی شده بود و در خدمت کار بود.‌
اما باید به طراحی نور ایراد گرفت، در چنین نمایشی که منظم و خوش ریتم پیش می‌رود، خلل های نوری، نا هماهنگی ها، قطع و وصل های بیش از حد و حتی مشکلات فنی سالن اگر نبود شاید ما با اجرای قوی تری رو‌برو‌ بودیم.‌
نکته ی عجیب برای من این بود، که با چند دقیقه صحبت تلفنی با کارگردان متوجه شدم تولید این نمایش با هزینه ی خیلی کم به مرحله اجرا رسیده.

خلاقیت، هماهنگی، توان بازیگر، ذهن کارگردان، ریتم مناسب و انتخاب موسیقیِ تا حدی خوب، و صد البته انتخاب متن درست در زمان درست، اینها همه کنار هم باعث شد، نمایش سایکوسیس از نظر من یکی از بهترین اجراهای این چند سال کرمان را رقم بزند.

در آخر برای گروه اجرایی آرزوی موفقیت و رشد دارم. و امیدوارم از خطر های محتمل در این حیطه ی بی رحم در امان باشند.!
 

زمینه‌های فعالیت

تئاتر

تماس‌ها

09137446474