تاتر یک مدیاست
همانگونه که نقاشی
به همان شکل که مجسمه سازی
ادبیات یا رمان
همهی این حوزهها ظرفیتهایی دارند که هنرمند باید اول ظرفیتهای هر مدیایی را بشناسد تا در درون اون محتوا و مضامین خودش را بیان کند.
در تاتر اگر کارگردانی نتواند ظرفیتهای تاتر را بفهمد خواه ناخواه نخواهد توانست چیزی را بیان کند.
فهم و شناخت این ظرفیتهاست که امکان یک کار خوب را فراهم میکند.
اجرای نمایش روستا کار مجتبی جدی با همین موضوع آغاز میشود.
کارگردان
... دیدن ادامه ››
تلاش دارد تا با تکیه بر همین ظرفیتها حتی مضمون و محتوای کار را به مخاطبش عرضه کند.
تاتری که بر اساس ویژگیها و مختصات تاتری ارائه میشود.
دو بازیگر اصلی نمایش روستا در ابتدا با لحنی یکنواخت و به ظاهر خستهکننده شروع به دیلوگ میکنند ولی همین لحن و ریتم دیالوگها به مرور چیزهایی را برای تماشاگر روشن میکند که مخاطب دائم در این موقعیتهای آشنا ( که در طول زندگی روزمره با آنها مواجه است) خودش را بجای کاراکترها گذاشته و با آنها همذات پنداری میکند.
این فرصت را بازیگران با همان لحن و بازیهای کشدار در اختیار تماشاگر قرار میدهند
موقعیتهایی که تقریبا که نه صددرصد انسانها در زندگی روزمره با آن روبرو شدهاند.
منتهی ریتم سریع و شتابزده زندگی اکثر آدمهای امروز آنقدر بالا و پرتلاطم است که خیلی جاها فرصت فکر کردن را از انسان میگیرد.
اما در روستای مارتین کریمپ و درواقع در جهانی که توسط مجتبی جدی و بازیگران این اثر خلق شده همه چیز برای مخاطب امکانپذیر میشود؛
چون فرم اجرا و بازی و لحن بازیگران که با سکون و سکوت همراه است این فرصت را برای ما مهیا میکند و جالب آنکه دقیقا این نوع گفتار جزئی از جذابیتهای اجرای جدی شده.
قدرت بازیگران مرد و زن در همین فضای بیتحرک و خالی از هر عمل و رویدادی مخاطب را بشدت تحت تاثیر قرار میدهد.حرکات و حتی لحن گفتگوها کندتر از وصعیت معمولی روزمره شده.احاطه بر تک تک عضلات بدن،مهارتی از بازیگران نمایش میدهد که هم بخشی از تکنیک نمایش است و هم اینکه رابطه ی شخصیتهای نمایش را برای مخاطب پردازش و بازنمایی میکند.
تضاد این شخصیتهای زن و مرد زمانی برای مخاطب آشکار میگرددکه بازیگر سوم ( دختر جوان) پا به صحنه میگذارد.
ریتم حرف زدن معمولی این دختر در برابر زن و مرد تقابلِ نسلی را نمایش میدهد که هیچ شباهتی بهم ندارند؛گویی این زن و مرد از جهانی دیگر آمدهاند.
و همین عدم شباهت بین دختر و ریچارد و کورین بهترین دلیل است برای فاجعه و یا به تعبیری انقلاب نهایی نمایش توسط زن.
کارگردان اثر با اجرای خود سعی داشته تا به مخاطبش و شعور و فهم آن احترام بگذارد باید اذعان داشت که در این مسیر موفق بوده.
تکنیک فرمالیستی نمایش روستا ؛ ساختار نمایش را دراماتیزه میکند و فرم لحن بازیگران جزیی از تقابل این نسل و عدم تجانس آنها میشود ؛ بنظر هر مخاطبی را مجاب میکند تا حرکت انقلابی زن را بپذیرد.
وقتی که یک مرد در هیچ کجای زندگی با همسرش صادق نباشد.
بهمین دلیل معتقدم کارگردانی که ظرفیتهای مدیوم تئاتر را بشناسد میتواند به بهترین شکل ممکن مضامین خود را از طریق نمایشگری بیان کند.
این اجرا را باید دید
مخاطب در تمام موقعیتهایی که با این فرم توسط بازیگران در اختیارش قرار میگیرد میتواند واقعیتِ خودش را در اثر ببیند؛همچون آئینهای در مقابل دیدگانش
کار در خور تحسینی که روند اجراهای مجتبی جدی را هر بار بهتر از قبل به پیش میبرد و بسیار خوشحالم از این روند.
این اجرا در این وانفسای تاتری شهر فرصت خوبی است برای تعمق در درونمان و جهانی که در آن زیست میکنیم؛برای روبرو شدن با واقعیتِ خودمان
اگر شهامت رودررو شدن با واقعیت را دارید پیشنهاد میکنم حتما نمایش روستا را ببینید
علیرضا فائضپور