در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال مهدی یار | دیوار
S2 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 08:04:59
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
توصیه به کسانی که ندیده‌اند: احتمالِ پشیمانی از دیدنِ این تیاتر با توجه به این دلایل وجود دارد: 1-متنِ به‌قدری گیرا، ذهنی و انتزاعی است که نیازی به دیدنِ این کار حس نمی-شود و شنیدن‌ش کافی می‌نماید 2- نزدیکیِ ناخودآگاهِ تماشاگران به یکدیگر هنگام دیدنِ اثر 3- سرِپا ایستادن در اکثرِ اوقاتِ نمایش
سوادِ من: جزئی
می‌تونم بگم که متنِ کار رو واقعاً دوست داشتم و تویِ ذهن‌ام لحظه-به-لحظه باهاش پیش می‌رفتم و جزئیاتِ جذابِ خواب‌هایی که تعریف می‌شد در لحظاتی می‌تونست حتا مو رو بر تنِ آدم راست بکنه.
اما هرچه که فکر می-کنم می‌بینم که لذتِ شنیدنِ صدایِ ضبط‌شدة این کار، بدون دیدنِ هیچ صحنه‌ای، نه تنها کمتر از دیدن‌اش نیست، بلکه به گمانِ من بیشتر هم هست. متن، که به تعریفِ رویاهای گوناگونی می‌پردازه، به قدری خیال‌پردازانه و جزئی‌ست که من واردِ دنیای ذهن و تصورِ خودم می-شدم و لحظاتِ کوتاهی اصلاً یادم می‌رفت که در حال تماشای یک "نمایش"‌ام. حتا در اواخرِ کار، وقتی که چشم‌هام رو برای چند دقیقه بستم، دیدم که از کار لذتِ بیش‌تری می‌برم؛ نه اینکه اشکالی در بازیگری باشه، یا کوتاهی‌ای از سمتِ کارگردانی بخواد رخ بده، بلکه ذاتِ متن از نگاهِ من اینطور می‌طلبید.
به نظرم چیزی که می‌تونست اجرای رو از حالتِ "شنیدنی" به "دیدنی" تبدیل بکنه، وجودِ یک-سری صدای پس‌زمینه بود که فضایِِ خواب و ترس و ... را القا بکنه؛ که با توجه به اینکه اجرا در فضای باز بود، این امکان ظاهراً وجود نداشت.
اگر این اجرا با هدفِ جلوگیری از انتشارِ کرونا در ... دیدن ادامه ›› فضایِ باز اجرا می‌شه، با توجه به نحوة ایستادنِ تماشاگرها نسبت به همدیگه، به هدفِ خودش اصلاً نرسیده و بهتر آنکه داخلِ سالن می‌بود؛ تا هم فاصله‌ها حفظ بشه و هم از امکاناتِ صوتیِ سالن استفاده.
صحنة موردِ علاقه: خزیدنِ بازیگرها از بلندی به پایین (اوایلِ بازگوییِ خوابِ مادربزرگ و مردِ هندی)
سپاس از شما برای حضورتان و به اشتراک گذاشتن یادداشتان درباره اجرا
۰۶ مهر ۱۳۹۹
برکه بذری
سپاس از شما برای حضورتان و به اشتراک گذاشتن یادداشتان درباره اجرا
سپاس از شما بابتِ اجرا در این شرایط

نکتة دیگری که متأسفانه فراموش کردم بگم و برایِ اجرایِ بعدی قابلِ اصلاح هست، تلفظِ کلمة " چراغِ پیه‌سوز"ه (در داستانِ مادربزرگ و مردِ هندی) که توسطِ بازیگر به صورتِ piyesuz گفته می‌شه درحالی که به گمانِ من، تلفظِ درستِ اون به صورتِ peehsuz صحیح‌تره.
۰۸ مهر ۱۳۹۹
مهدی یار
سپاس از شما بابتِ اجرا در این شرایط نکتة دیگری که متأسفانه فراموش کردم بگم و برایِ اجرایِ بعدی قابلِ اصلاح هست، تلفظِ کلمة " چراغِ پیه‌سوز"ه (در داستانِ مادربزرگ و مردِ هندی) که ...
نظر شما یکسره درست است. تلفظ صحیح این واژه «به ساکن حرف (ه)» است [پیهْ]. با این همه از آن جایی که تداول عوامانه‌ی این واژه با کسره‌ی پایانی است و کلیت متون به زبان محاوره نگاشته شده؛ با پیشنهاد بازیگرم برای تلفظ به شکل عامیانه مخالفتی نکردم.
سال‌هاست که متون من برخوردار از امکانات گستره‌ی متون اساطیری‌اند؛ یا به سخن دیگر آرکاییک می‌نویسم؛ با این حال برای نخستین بار در این کار یعنی در «شب سیصد و شصت و ششم» متنی به زبان محاوره نوشته‌ام و از این راه اندکی از پای فشاری پیشین‌ام بر پرهیز از شکسته نویسی در گذشتم.
با سپاس از توجه شما دوست گرامی
۰۹ مهر ۱۳۹۹
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
توصیه به کسانی که ندیده اند: احتمالِ پشیمانی از دیدنِ این تیاتر بسیار کم است و ارزش-ش را دارد. شما به دیدنِ یک "تیاتر" خواهید رفت با همان خلاقیت-هایی که از تیاتر انتظار می-کشید.
سوادِ من: جزئی
این کار رو واقعاً دوست داشتم چون موضوع-اش، چیزی بود که ذهنِ من رو هم درگیرِ خودش کرده. از خوبی هایِ کار نمی-گم چون یک جورهایی گفتن-ش ممکنه باعث کاهشِ جذابیت بشه، ولی همین بس که برام واقعاً لذت-بخش بود. اما نکاتی رو دوست داشتم بگم که به نظرم برای بهتر شدنِ کار کمک-کننده-ست.
مهم-ترین نقصی که من در کار دیدم، قسمتی بود که همة بازیگرها داشتند باهم به بحث دربارة حقیقت داشتن و نداشتنِ یک موضوع و... می-پرداختند. به نظرم این میران از سرعتِ تبادل ِدیالوگ-های نسبتاً منطقی-فلسفی به هیچ وجه واقعی نیست و در محاورة عادی فردی که قصدِ پاسخ داره، درنگِ کوتاهی پیش از گفتنِ حرف-اش می-کنه؛ مخصوصاً از روی فکر حرفی رو می-زنه. این سرعت نه تنها باعث می-شه تا ریسمانِ منطقِ بازیگرها از دستِ تماشاگر در بیاد، این رو هم ناخودآگاه به ذهنِ آدم می-رسونه که دغدغة بازیگر اینه که منتظر بمونه تا به محضِ اینکه نوبت-ش شد، دیالوگِ خودش رو "پرتاب" بکنه؛ که با توجه به اینکه به گمانِ من هستة مفهومیِ نمایش-نامه برای به چالش کشیدنِ تماشاگر، دقیقاً همون قسمت-هاست یکجور کم-لطفی در حقِ متن اتفاق می-افته.
در ابتدای نمایش هم که پسر در حال صحبت است، کلمات با لهجة مناسبی گفته نمی-شن و شخصاً متوجه نشدم که عامدانه داره این کار انجام می-شه، که بگه ... دیدن ادامه ›› من از خودم کلمه می-سازم، یا اینکه واقعاً کلماتی انگلیسی (حاویِ معنایِِ قابلِ فهم توسطِ تماشاگر) گفته می-شه.
در پایان سپاسِ فراوان از ایده-های زیبا و شبِ زیبایی که برای من ساختید.