مهمانی شبانه مرا حسابی خندانید، گاهی از درون منفجر شدم و از قدرت و شگفتی ادبیات، سادگی و روانی بازی بازیگران و آنچه بر روی صحنه شاهدش بودم با دهان باز استقبال کردم البته در فرازهایی از کار هم دو سه تا خمیازه کوچک کشیدم که عیبی هم ندارد، نمایش است دیگر! نویسنده که نمی تواند همه اش ما را بخنداند گاهی هم باید حالت را بگیرد تا برای انفجار بعدی و خنده های شادت آماده تر بشوی و مهمانی شبانه این ویژگی خاص را داشت که با کمک یک تیم حرفه ای و بازیگرانی که برخی فقط برای کارهای طنز ساخته شده اند ساعتی تو را بخنداند. گرچه این خنده بیشتر بخاطر ادبیات و کاربرد کلامی خاص واژه ها باشد ولی مگر زبان جزو نمایش نیست که بخواهیم آن را یک ایراد به حساب آوریم؟ زبان هم یکی از ارکان اصلی چرخش امور در نمایش است و البته که در این اثر بار اصلی را بردوش داشت.
⭕️ آشنایی زدایی هوشمندانه نویسنده از کلمات رایج و تلفیق آن با شکلی هنرمندانه و هوشمندانه از آشفتگی و لودگی بیانی به گونه ای که هم کلیت زبان آسیب نبیند و هم داستان قصه پیش برود و هم برهم ریختگی ادبیاتی شادی آفرینی ایجاد شود نشان می دهد سنگ سفیدی بر ادبیات فارسی، ادبیات نمایشی و نمایشنامه نویسی تسلط خوبی دارد. هم ذات پنداری تماشاچیان در جای جای نمایش با آنچه بر روی صحنه شاهدش هستند هر چند از نمودهای رایج زندگی روزمره آنان استفاده کرده و آنها را با کمک قدرت تخیل و خلاقیت آشکار با جاذبه های مادی زندگی انسانی آمیخته و به تصویر کشیده اما این اختلاط ارزشی و تخریب زبانی کلام و ادبیات روی صحنه نمودی از یک زندگی به شدت تیپیکال سخره آور از زندگی ماشینی انسان امروزی را روایت می کند.
⭕️ اشخاص بازی بی آن که در صدد ارائه یک بازی درونی باشند و ابعاد شخصیتی خود را با حس و کلام و بدن و جادوی بازیگری به نمایش بگذارند با ارائه
... دیدن ادامه ››
یک شکل بشدت فرمالیستی و تیپیکال از افراد که کاراکترهای خاص را نمایندگی می کنند این وظیفه را به دریافت تماشاچی از فیزیک و آناتومی بدن و فرم های آشنای او از نوابغ جهانی نظیر انیشتین و دیگر افراد نام آشنای عرصه های علمی می سپارد. نویسنده در یک آشنایی زدایی تخصصی در ذهن مخاطب کار خود را پیش می برد تا او را سرگرم کند و بخنداند.
در اصطلاح امروری به آن چه من نوشتم چرندیات شیک اطلاق می گردد. نوشته هایی که از نشریات تخصصی فلسفی تا وبگاه های دانشمندان نوظهور آنها را درج می کنند و خوانندگان هم آنها را می پذیرند و برایش کف و هورا می کشند بی آن که بخواهند یا واقعا" بدانند چه می خوانند.
این قدرت و جادوی کلام است. چیزی که نمایش مهمانی شبانه به وضوح بکار برد و از آن استفاده کرد. فردریک نمودی از یک به تعبیر نویسنده دکترای ارشد ادبیات با هر چه روبرو می شود به دنبال ریشه زبانی آن می گردد اما حیف که این ظرفیت عظیم طنز کلامی هم توسط نویسنده و هم توسط کارگردان اثر مغفول ماند و در مقایسه با سایر ابعاد نمایشی کمتر به چشم آمد. استفاده معنادارتر از این ظرفیت هولناک تخریب کلام و ادبیات می توانست تماشاگران را به انفجار خنده بکشاند که البته موفق هم بود اما جای کار بیشتری داشت.
نوکر منزل دکتر که بازیگر این نقش می تواند امیدوار باشد که در آینده خواهد توانست موفقیت های خیلی خیلی بیشتری در عرصه بازی کسب کند در این نمایش وظیفه سنگینی بر عهده داشت که الحق والانصاف از عهده اش هم برآمد. من به دلیل توجه به روال منطقی اثر و وقایع نمایش فرصت پیگیری بازی در سکوت او را کمتر به دست آوردم چون تمرکز بازی و صحنه بر روی سمت مخالف بازی او تنظیم شده بود ولی هر از چندگاهی که بازی در سکوت او را نظاره می کردم به واقع از قدرت بازیگری اش لذت می بردم تنها امیدوارم که روال منطقی و درست پخت و پز و استفاده از اقلام آشپزخانه را رعایت کرده باشد که من بخاطر تنوع حس و بازی و کلام سایر بازیگران فرصت تعقیب کارهای آشپری او روی صحنه را از دست دادم لکن فقط برای آن که یکی از ضعف های کار ابتدا کارگردان و سپس او را گوشزد کنم به صحنه خوردن آب از شیر آشپرخانه توسط دکتر و فردریک و قرار دادن دو لیوان فرضی در گوشه ابتدایی میز آشپزخانه اشاره می کنم که وقتی فردریک وارد شد و بازی خود را ادامه داد ...