سیمای زنی در دور دست
این فیلم که علی مصفا با کارگردانی و تدوین ضعیف ساخت بهره گیری از شخصیت همایون ارشادی در فیلم عباس کیارستمی بود که دچار پوچ گرایی و گرایش به خودکشی شد یعنی اتفاقی که در دوران اصولگرایان جوون های شهرهای بزرگ به سمتش خودبه خود گرایش پیدا میکنند یعنی از زمان رفسنجانی،احمدی نژاد،رییسی که حداقل در ایران ریشه اقتصادی و ناامیدی سبب میشود تا آنها به این نتیجه برسند که انسانها با تلاش یا درس خواندن به جایی نمی رسند.
لیلا حاتمی هم در این فیلم سمبلی از ناامیدی زنان امروز هست که اصولاً بدلیل سرکوب خواسته هایشان میل به نابودی خود دارند ولی میترسند و انگار منتظر شخصی یا امیدی ولو کوچک هستند تا از این باتلاقی که حکومت برای جامعه بوجود آورده است نجات پیدا کنند و نقش تجرد در هر دو فیلمی که همایون ارشادی بازی میکند بشدت موثر است چون اصولاً آخوند آنقدر جامعه را میبندد تا تنها مسیر آزاد خانواده باشد حال آنکه جوان مجرد شهر بزرگ در سرگشتگی و گمشدگی هویت ایرانی و غربی هست، چرا که تمدن غربی در سرابی پوچ که برای هند و آفریقا قبلا ترسیم کرده بود و صرفا دنبال بردگی از این افراد در سرزمینشان هست آنان را مجرد نگه میدارد تا برایش مثل سگ کار کنند در حالی که جوان ایرانی نمیداند غرب رفاه را همانند رومیان فقط برای روم میداند و غیر رومی ها یا غیر غربی ها را شایسته رفاه نمیداند.اینجاست که تقابل غرب و آخوند در ملت ایران با هم همسو برای بردگی جوانان ایرانی برای سرمایه داری و مذهب میشود و جوان ایرانی در پنجاه سالگی هنوز دچار پوچی است و تلاش را بیهوده میداند چون اقتصاد و پولش در زمان سلطه اصولگرایان مانند ونزوئلا هست و عدم تلاش سبب عقب ماندگی و ناتوانی در تولید میشود چیزی که غرب و آخوند را خوشحال میکند چون در برابر خود موجود ضعیفی را دارند که بزودی مجبور به التماس به آنها برای یک لقمه نان میشود.