من امروز یه حرکتی زدم ، 6 تا دختر رو که نامینیت هستن برای ازدواج وتا حالا هم تئاتر نرفته بودن،دسته جمعی بردم این نمایش . فردا بهشون زنگ میزنم نظرخواهی میکنم هرکدوم زیباتر از این نمایش صحبت کرد میره برای مرحله ازدواج هر کدوم هم که بد گفت دهن جر میدما !!!!!! اتفاقا یکیشون پرسید واقعا تو اعصابت از جنس چیه برای بار سوم میای اینجا نزدیک 3 ساعت مثل جغد زل میزنی به اینها ؟؟ گفتم اگه میتونستم هر روز میومدم اینجا با جلال گریه میکردم و جوونای قلعه پیر سیما بینا رو زمزمه میکردم به کورش میخندیم و با عبدل کف میزدم و بعد یه ساز زهی چنگ میزد به قلبم و...
اینکه خوشگلترین اون دخترا فرق این نمایش رو با تئاتر گلریز نمی فهمید یه شوک بزرگ بود برام برای تغییر معیار هام برای ازدواج!!!!!