چگونه گول میخورد درخت؟ که باز برگ نو برآورد
از آستین رنج و انتظار، دو دست دوستی در آورد
که باز گردباد خشک و شوم، که باز هُرم دوزخ تموز
برای غارت شکوفههاش، بهانهای مکرر آورد
به رغم آن عذابهای سخت، که برگ را مچاله میکند
چطور باز هم خطر کند، که میوههای نوبر آورد؟
چگونه گول میخورد درخت؟ به حرف کاجِ زهد و موعظه
که بعد از آن خزان برگریز، به رستخیز
... دیدن ادامه ››
باور آورد
پس از هزار بار امتحان، دلش رضا چگونه میدهد
که میوههای کال خویش را، دوباره پای منبر آورد؟
بگو خدای باغهای سبز، دروغ و وعده را رها کند
بگو که دیو دشتهای خشک، برایمان پیمبر آورد
که سرنوشت باغ نیستی است، اگرچه هر بهار نو شود
قبای سبز خشک میشود، اگرچه دامنی تر آورد
اگرچه کاج زهد و موعظه، تمام سال سبز مانده است،
تمام عمر سعی کرده است، ادای نخل را درآورد