از شکسته نفسی جناب رحمانیان در رابطه با اجرای نمایشنامه وزین و سترگ استاد بیضایی که بگذریم ؛ این اثر شخصا برای من یکی از تاثیر گذار ترین و به یاد ماندنی ترین اثاری بود که دیدم ؛ کارگردان به بهترین شکل ممکن این اثر فاخر رو با کلام نافذ و طعنه آمیز خودش به روز رسانی کرده بود. ( اشاره به حکم تخلیه ، شهریه مدرسه غیر انتفاعی و ناهنجاریهای مختلفی که در سطح جامعه امروز شاهد هستیم و گریبانگیر همه و به خصوص قشر هنرمند هست ، به شکل کاملا هنرمندانه و قابل قبولی در گوشه و کنار متن جای داده بود. )
متاسافانه اجراها کاملا یکدست نبود ؛
علی عمرانی عزیز در مقام نویسنده اثر درخشان بود و کاملا تماشاگر رو همراه میکرد.
آقای امیر کاوه آهنینجان و سرکار خانم سناجو با لحن محکم و در عین حال طناز خودشون بی نقص بودن ولی ...
رامین ناصر نصیر عزیز رو تا حالا در اجرای تاتری ندیده بودم و حس کردم ایشون اونقدر که لازمه کار بود راحت و انعطاف پذیر نبودن و نقششون رو تا حدی تخت اجرا کرده بودن.
اقای سرابی از تمرکز لازم برخوردار نبودن و در زمانی که گفتگو بین شخصیت های دیگه نمایش در جریان بود کاملا از محیط اجرا دور بودن و یک نوع گنگی
... دیدن ادامه ››
و جدا افتادگی در لایه بیرونی در که معرض دید تماشگر بود دیده میشد.
متاسفانه جناب خطیبی هم این کار رو دست کم گرفته بودن و به وضوح یک نوع بی تفاوتی و خود برتر بینی نسبت به شخصیت کارگردان در اجراشون دیده میشد که از عمق و میزان تاثیر گذاری ایشون کم میکرد. ( با توجه به اجراهای دیدنی و زیبای آقایون در کارهای قبلی امیدوارم این مورد در ترانه های محلی جبران بشه. )
این اولین بار بود یک اثر با عنوان نمایشنامه خوانی رو میدیدم ( قبل از اون آرش صاد رو به این نام دیده بودم ولی فکر میکنم با در نظر گرفتن نوع اجرا - طراحی صحنه و لباس و ... - در این طبقه بندی جای نمی گرفت ) ، این اجرا برای من کاملا تجربه ای نو و فراموش نشدنی بود.
از استاد رحمانیان و گروهشون واقعا سپاسگزارم.
پ.ن : خطابه پایانی نویسنده با اجرای فوق العاده آقای عمرانی کوبنده و نفس گیر بود و فکر میکنم حداقل تا چند روز حال بیننده رو دگرگون میکرد .
- گفتگوهای دو نفره قطامه و ابن ملجم با لحن حسی و فریبنده، کار شده و پر قدرتشون که گاهی به ناز و نیاز تبدیل مشد و گاهی به بحث و جدل بین آمر و مامور واقعا پر کشش و زیبا بود.
- آقای آهنینجان رو برای اولین بار در این کار دیدم و حسرت خوردم که چرا ایشون هم مثل آقای مولایی انقدر کم کار هستند و با این همه توانایی، کمتر دیده شدن.
- در مورد خانم رحمانیان فقط میشه گفت : دختر کو ندارد نشان از پدر ... تو بیگانه خوانش نخوانش دختر ! ؛-)
- جناب سرابی به نظر میومد در اجرای امشب در بین حضار دنبال کسی میگشتن !؟
- همیشه دوست داشتم پرویز پرستویی عزیز رو از نزدیک ببینم ولی سلامی بکنم که بالاخره این اتفاق افتاد . از اون مهمتر اینکه من همیشه خانم نصیر پور رو جدی و تا حدی اخم آلود ! دیده بودم ولی خدارو شکر امشب ایشون کاملا شاد و خندون بودن و گرم صحبت با آقای کمال تبریزی و خانم غزل شاکری...
خدا رو چه دیدی شاید آقای تبریزی تصمیم گرفتن کاری بر اساس یکی از آثار محمد رحمانیان بسازن! ؛-)