در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | داریوش رشادت درباره نمایش ناصرِ سعید طهرانی: نمایش زندگی، فرهنگ، انسان و هنر ایرانی به جای اقتباس های سطحی در ستای
S2 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 09:36:18
نمایش زندگی، فرهنگ، انسان و هنر ایرانی به جای اقتباس های سطحی
در ستایش خشم و امید
قطب‌الدین صادقی / روزنامه اعتماد

دو برادر، دو کارگردان، رضا و داریوش رشادت با یک گروه تئاتری واحد «ژوان»، به طور جداگانه و در دو مکان متفاوت تالار سایه (تئاتر شهر) و تالار سمندریان (تماشاخانه ایرانشهر)، در یک زمان دو نمایشنامه «تب تندط» و «ناصر سعید طهرانی»، هر دو به قلم محمود احدی‌نیا را زمانی با توفیق فراوان به صحنه برده‌اند که جامعه تئاتری ما دیگر داشت کم‌کم از دیدن نمایش ایرانی بر صحنه‌ها توسط هنرمندان جوان، به طور کامل ناامید می‌شد.

این گروه جوان و دانش‌آموخته تئاتر، با این دو اثر و چند کار پیشین همچون «پایین گذر سقاخانه» نوشته اکبر رادی یا «مقتل‌خوانی شربت شهادت» نوشته ... دیدن ادامه ›› باز هم محمود احدی‌نیا، نشان داده‌اند به جای تسلیم شدن منفعلانه در برابر آثار ترجمه‌یی یا گرایش تجاری به اقتباس‌های سطحی، پیش از هر چیز دل در گرو نمایش ایرانی دارند و می‌خواهند زندگی، فرهنگ، انسان و هنر ایرانی بر صحنه‌ها زنده و جاری باشد؛ امری که در سالیان اخیر در اثر نبود برنامه و کژاندیشی مدیران ناآگاه ما، بسیاری از جوانان مستعد ما از آن دور شده و به دام تقلید از نوعی تئاتر شبه‌خارجی جعلی گرفتار آمده بودند. این رویکرد به نمایش و فرهنگ و انسان‌ ایرانی، البته تنها ویژگی مثبت این دو نمایش و این دو کارگردان برادر نیست. آنها همچنین شناخت معضلات دوران معاصر را وجهه همت خود قرار داده‌اند می‌کوشند تا در برابر تماشاگران خود متعهدانه و با تحلیل، تصویری زنده، فوری و بی‌واسطه از اینک و اکنون جامعه کنونی نشان دهند؛ ضرورتی که جایش در تئاتر اجتماعی معاصر ما سخت خالی است.ویژگی دیگر برادران رشادت در هر دو کارگردانی که به‌طور جداگانه و کاملا مستقل انجام داده‌اند - بررسی دقیق و درخشان اقشار پایین و متوسط جامعه است. در «تب تندط» فقر و تیره‌روزی تحتانی‌ترین طبقه شهر با مجموعه تنهایی، مرگ، اعتیاد و بیکاری آن و در «ناصر سعید طهرانی» نابسامانی‌های مالی و عاطفی طبقه متوسط با همه آز و ریا و مال‌اندوزی‌های بیمارگونه آن، زیر تیغ جراحی نویسنده و کارگردان کالبدشکافی می‌شود. نتیجه به دست آمده تبلیغ و تعارف یا ترحم ودلسوزی نیست، بلکه نقدی است کوبنده از وضعیت روانی، اجتماعی و عاطفی این طبقات پرمساله که در رسانه‌های هنری و آثار تفننی، چهره آنها را هر بار به انحای مختلف تحریف یا فراموش کرده‌اند. بنابراین هر دو نمایش که در چارچوب نوعی ناتورالیسم ایرانی آگاهانه نوشته و اجرا شده‌اند، هیچ قصد ندارد فضایی با افق فریبنده یا نوعی رهایی کاذب را تبلیغ کنند و زشتی‌ها را به جای فضیلت جا بزنند. در بعد خلاقه کارگردانی آن نیز با اندکی حذف، ابداع و غربال کردن اجزا، دو کارگردان زیباشناسی همین سبک را به شدت دنبال می‌کنند و فضای محرومیت آدم‌ها را نه به دوش محیط، دکور و اشیا بلکه بر بازی‌های دقیق، متنوع و دلچسب بازیگران خلاقی نهاده‌اند که قادرند جهان متلاطم و پر از ستیز و کنش آدم‌های دربند را به خوبی نشان دهند و خرسندم بگویم تسلط فنی آنها بر شناخت شکل، ضرباهنگ، درونمایه و ایجاد موقعیت‌های پرتنش و متنوع هر دو نمایش، در خور توجه و کاملا چشمگیر است. در نتیجه تماشاگر در پایان نمایش احساسی مرکب از تاثر خشم و امید و شادمانی دارد زیرا می‌بیند هم از نظر نحوه اندیشه، و هم از نظر توانایی فنی، نسلی تازه از جوانان برای توسعه تئاتر ملی و اجتماعی ما در حال کار و تلاش و خلاقیتند، که اگر امکانات و میدان بیشتر بیابند، هیچ دست کمی از بزرگان ندارند. به هر دو رشادت و گروه «ژوان» باید میدان بیشتری داد و به قلم محمود احدی‌نیا امید فراوان بست.
manimoon این را خواند
مژده صالحی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید