دست در حلقه آن زلف دو تا ...
----------------------------------------
حالا
- بعد از همان نگاه های خیره-
تمام تنم در تخت آرام است
و انگشتی که تو را لمس کرد
ایستاده و با شوری عجیب
برای کل بدنم از حرارت لمس احساس تو سخنوری می کند
از: کسی که نمیداند هنوز زنده است یا نه!