در نمایشنامة روزهای آخر پاییز، «ماکسیمیلیان فردریک کوربس» نویسندة مشهور و محبوب جهان است. مردم او را «پیرمرد قتل و جنایت» لقب دادهاند. رمانهای او جنایی است و با تشریح صحنههای قتل، قاتلین زبردست و کارکشتهای خلق میکند که هیچکس نمیتواند ردپای آنها را در جنایت پیدا کند. «فورشتگوت هوتر»، کارآگاه خصوصی در قسمت ادبیات جنایی است. او قبلا کتابدار بوده و با خواندن رمانهای جنایی کوربس جذب و شیفتة مسایل جنایی و قتلها شده است و بعد از بازنشستگی به شغل کارآگاهی روی آورده است. او به دیدن کوربس میآید و او را مورد بازرسی قرار میدهد. هوفر تصمیم دارد قاتلهای رمانهای کوربس را در طبیعت و دنیای واقعی جستوجو کند.