خواهر کوچکم از من پرسید:پنج وارونه چه معنا دارد؟ ...
من به او خندیدم, گفت: روی دیوارو درختان دیدم
بازهم خندیدم
گفت: دیروز خودم دیدم که مهران پسر همسایه
پنج وارونه به مینو می داد
آنقدر خنده برم داشت که طفلک ترسید, بغلش کردم و
بوسیدم و با خود گفتم:
بعد ها وقتی سقف کوتاه دلت لرزید بی گمان می فهمی پنج وارونه چه معنا دارد...؟
<<سهراب سپهری>>