سک سک نکن
به دنبالت آمده ام...
می خواهم تو را نه از پشت خنده های آب رفته ی دیروز
و نه از خون مردگی کشدار حسرت
و نه حتی از قابهای ویرانگر امروز با پارچه های سپید معطر
که از پس یک اتفاق پیدایت کنم
بگذار این بازی تمام نشود...
من چشم می گذارم
تو از دور
برایم دعا کن...