من همین امشب مخمصه را دیدم.
من از بچه های تئاتری نیستم و یک بیننده عام تازه کار هستم.
من خیلی لذت بردم از بازی، واقعا، و خسته نباشید میگم به همه بازیگرها که همشون در نقش خودشون عالی بازی کردند.
اگر بازی را بگذاریم کنار، دو تا نکته بنظرم اومد. اول، موضوع بود، که برخلاف انتظارم تکراری بود و بعد از دیدن نمایش این فرصت فکر کردن به موضوع جدید رو نتونستم تجربه کنم؛ چیزی که من بخاطرش تئاتر دیدن رو انتخاب کردم.
اما در راه برگشت با فکر کردن به نمایش دلم گرفت. چرا که تکراری بودن داستان بخاطر بازی خوب، اونقدر اذیت کننده نبود. من فکر کردم اول نمایش چرا نگرش فکری این افراد به عنوان گروه خاصی از افراد جامعه معرفی شد؟ و بعد اون داستان تکراری روی آن سوار شد؟ چرا گروه عام نبودند. آیا این سوگیرانه نبود؟
جوابم من رو غمگین کرد. من با کارهای خانم صرفه جو آشنا نیستم و اصلا ایشان را نمیشناسم. ولی فکر کنم دیگر هیچوقت تمایلی به دیدن کارهای ایشان نداشته باشم. و امیدوارم مشکل از سوء برداشت من باشه.
یک بار دیگه از همه بچه های گروه بازی گری بخاطر بازی خوبشون متشکرم.