در این زمانه تا می توان دور شد _ من گم شدم _ من در اندوه سرد _ من در باران نرم منشور _ من در جریان زلال یک جوی _ من در رگهای درخت پیرگم شدم_ کاش کسی مرا می دید _ کاش مرد باغبان مرا با برگها _ یا زن آش فروش بر کنجی اطراف سبزه _ یا مرد گدا در امید سکه ای بیشرکشفم می کرد _ من گم شدم.
نوید ترابی