تئاتر کردستان از شعار تا عمل/ نوشته:دنیا گفتاری
تئاتر، هنر والای زندگی ، تئاتر هنر خردورزی جمعی و هم آوردی از زشتی ها و خوبی ها با تمام اوصاف انسانی و غیر انسانی است که گویی در هر محدوده جغرافیایی این زبان رسای جهانی به گونه ای دیگر خود نمایی می کند و در سرزمین من گفتمان غالب در نوسانی بین شعار تا عمل قرار گرفته است.
سخن ازتئاتر سرزمینی که هنرمندان زیادی را در دامان خود پرورانده و بسیار ناگفته ها را به گفتاری هنری مبدل ساخته ، به سختی ممکن است چرا که قدمت تاریخ این سرزمین و عجین گشتن تار و پود آن با فرهنگ و هنر خود دلیلی است که قلم نگارنده به زعم تجربه ملموس و دانش در حد وسعش به آن پرداخته و می پردازد.براستی :
۱.تئاتر کردستان سیر نزولی را طی می کند یا صعودی؟
۲. فرجام حل معضلات تئاتر کردستان چه زمانی است؟
۳.آیا می توان با توجه به وضعیت موجود به آینده مبهم تئاتر کردستان امیدوار بود؟
۴.تکلیف هنرمندانی که با عشق به این هنر به امید چند صباحی فروزان ماندن تئاتر حتی زندگی خویش را وقف می کنند،چیست؟
بارها در طول سالیان اخیر
... دیدن ادامه ››
سخن از برنامه ریزی و آسیب شناسی تئاتر شده است اما از شعار تا عمل فاصله هاست ...تئاتر کردستان به جای آنکه بیشتر در متن تولیدات فاخر و گسترده توسط آحاد اهالی آن قرار گیرد متاسفانه قربانی اعمال سلایق عده ای معدود و مروج حاشیه به جای متن آن قرار گرفته است،گویی که به ما ازای چنین رفتاری می توان یک شبه ره صد ساله را پایید و مشهور شد اما این شهرت به چه قیمتی است به جز فدا نمودن کیفیت تولیدی موثر به کمیتی صرف جشنواره مأبانه!
هنرمندان تئاتر کردستان پس از اتمام جشنواره ها از مکان های تمرین خداحافظی می کنند و این یعنی نگریستن سطحی به هنری که تعمق در زندگی را با اندیشه ای مانا در تارک خویش چه از حیث علمی و چه تجربی به میان داشته و دارد.
در عرصه تئاتر کردستان چهره های شناخته شده ملی و جهانی که با تمام کمبودها و بی توجهی ها همواره به این هنر والای انسانی توجه داشته و کانون توجه آنها سرزمینشان بوده است،یک فرصت مغتنم به شمار می رود نه تهدیدی که بعضاً متولیان امر به آن مُهر تایید زده اند!!!
نباید هرگز فراموش کرد که تئاتر کردستان،روزگاری حرفی برای گفتن داشت و اگر بخواهد باز خواهد توانست؛اما اینکه چه چیزی اجازه نمایاندن اندیشه موثر در بستر جامعه را نمی دهد و چه اتفاقی می افتد که اینچنین سرزمین هنر و فرهنگ دور از ریشه اش مانده چیست؟
با این اوصاف یک اثر تئاتری که مخاطب را به واکنش و تاثیر پذیری وا ندارد فاقد روح دراماتیک است و به عبارتی نباید فراموش نماییم که عرصه تئاتر جولانگاه ذهن های ناپخته واقع گردد،چه بسیار نمایش هایی که در دهه های اخیر برای یکبار روی صحنه رفتند و برای همیشه چراغ شان در اذهان مردم به خاموشی گرایید.
صرف تحصیلات دانشگاهی که در آن کسب مدرک مهمتر از درک مطلب باشد،عامل خلق یک اثر خلاق تئاتری نیست ،دانش آکادمیک در ساختار فنی و اصولی تئاتر شرط لازم است اما کافی نیست؛در این میان تکلیف اخلاق،خلاقیت،عشق و پشتکار که محصولات تجربه می باشند چه می شود؟!!
هنرمند تئاتر اگر به فکر تولید یک اثر فاخر هنری باشد باید مداوم دارای اندیشه ای نو و خلاق باشد و این مهم زمانی میسر خواهد شد که وی در فرآیندی مدون در لوای آموزشی غیر مستقیم و داشتن محیطی مناسب جهت ممارست مستمر قرار گیرد.
تئاتر میدان آزمایشی برای طرح های ناتمام تحت عنوان پرطمطراق حمایت و ساماندهی و در برخی مواقع تمرکز زدایی قرار گرفته تا جایی که هنوز فرجام این طرح ها نتوانسته عنوان متمایز تئاتر شهرستان را از مرکز پاک نماید، این معضل که در آینده ای نه چندان دور به عنوان پارادایمی جدید مبدل به بحران خواهد شد بیشتر روابط را جایگزین ضوابط نموده و تصدی گری را از ساختار جمع گرایانه تئاتر زدوده است و بلای تعدد جشنواره ها به جای حمایت مستمر از اجراهای عمومی را توسط دولت شامل شده است.
اگر چه در همه جای دنیا تئاتر مورد حمایت دول است اما گفتمان غالب این نگاه حمایتی چیزی غیر آن است که دولتها از تئاتر ایران زمین و کردستان دارند چرا که در آنسوی مرزها تئاتر به عنوان پیش قراول یک هنر فرهنگ ساز نهادینه شده و مبدل به خواسته روزمره مخاطبانش گردیده است؛پیامد چنین خواسته ای که محصول سیاستگذاری موثر است،اعتلا و ارتقاء تئاتر با پیامدی نوگرایانه است.
بارها و بارها بزرگترین معضل تئاتر استان را نبود سالن مناسب جهت اجرا گفته اند اما آیا اگر سالنی با بهترین امکانات باشد نه آنچه که به صورت نمایشی در لوای ترویج فرهنگ عدالت و مهر به شهرستانی از سوی مرکز نشینان ، تئاتر شهر خواندنش!در طول سال چند روز اجراهای عمومی رنگ واقعیت به خود خواهد گرفت و چه شرایطی بر تداوم این اجراها حاکم خواهد بود؟!!!
آنچه بر کالبد تئاتر در معنای غایی آن وجود داشته و دارد،خردگرایی در قالب گروهی سازمان یافته از کلیه ی عوامل از جمله بازیگران خبره با دانش و تجربه مکفی است،در حالی که در تئاتر کردستان آنتروپی روز به روز کاهش یافتن تولید کنندگان این هنر مشهود بوده و این زنگ خطری است که نباید از آن غفلت نمود.
در تئاتر کردستان اگر چه مدیریت هنری به معنای واقعی آن توسط اشخاص حقیقی خاص تا حدودی که به اقتضای پاسخگویی به امور روزمره صنفی باشد نمره قابل قبولی را در یک دهه اخیر نشان می دهد اما واقعیت این است که تولیدی موثر که در اذهان تماشاچی خاص و عام ماندگار بماند و چراغ صحنه را بیش از پیش فروزان نماید به دلیل رشد فزونده ی حواشی و ترویج هنر سفارشی و نگاه تجاری جهت کسب منفعت فردی به جای حفاظت از منافع جمعی موجب رکودی ملموس در عینیت بخشی این هنر در تقویت و ارتقاء اجراهای عمومی گردیده است.
با این اوصاف حداقل هنرمندان معتقد به حراست از میراث تئاتر به عنوان هنری مولد و بستر ساز در عرصه فرهنگ جامعه نمی توانند آمال هنری خویش را با بازار مکاره شکل گرفته از عدم تدبیر صحیح متولیان امر از یکسو و عدم سازمان مناسب گروه های هنری از سوی دیگر متجلی بخشند؛به عبارتی عدم تدوین دستورالعمل ها و رویه ی واحد در طرح استقرار گروه های نمایشی نه به نفع تئاتر شهرستان می باشد و نه الزامی در ساماندهی وضعیت کمی و کیفی تولیدات نمایشی دارد!!!
نگارنده با نگارش این یادداشت نه دنبال محکوم نمودن شخص یا اشخاص خاصی است و نه می خواهد به شهرتی با نشر این مرقومه دست یابد،هدف صرف دیدن نشانه هایی از پارادایم جدید در دوران معاصر تئاتر کردستان است که به دلیل فقدان سندی مدون مشتمل بر برنامه هایی چون آموزش،پژوهش و انسجام گروهی در تولید آثار فاخر شایسته ی مردمی فرهنگ مدار و با هویت به نام مردم کُرد،امروز این هنر را تهدید می کند.
آشفتگی در عملکرد آحاد عوامل تئاتر در استان فرهنگی کردستان به نفع این هنر نبوده و تدوین وظیفه صنفی تک تک اعضای این خانواده ی فرهنگی در کنار مشخص شدن تکالیف گروهی جهت تولیدات مداوم و مستمر هنری مهمترین مولفه ای است که باید به آن توجه داشت.
به عنوان یک بازیگر زن که با تکیه بر درس آموخته از منابع مکتوب این هنر و تعداد معدودی از بزرگان تئاتر زادگاهم به کنکاش و فعالیت هنری در این حوزه می بالم به دنبال آرمانشهری می گردم که در آن اخلاق حرفه ای این هنر ،تعالی دانش توام با تجربه و وحدت در فضای چند صدایی مبدل به تولید آثاری گردد که در آن مردم بیش از پیش حظ هنری را از آن ببرند و چراغ صحنه هیچگاه به خاطر اعمال سلیقه خارج از محدوده تئاتر به خاموشی نگراید.