http://www.theater.ir/fa/conversation.php?id=34712
گفت و گو با ”محمد یعقوبی” و ”آیدا کیخایی” کارگردانان نمایش ”مرد بالشی”
پیمان شیخی:
نمایش "مرد بالشی" نام تازه ترین اثری است که محمد یعقوبی به همراه آیدا کیخایی برای کارگردانی و اجرا انتخاب کرده و مدتی است در تماشاخانه شماره یک ایرانشهر در حال اجراست. "مرد بالشی" نمایشی ظریف و غیرایرانی نوشته مارتین مک دونا است که با بازی پیام دهکردی، علی سرابی، احمد مهرانفر و نوید محمدزاده اجرا می شود.
این نمایش اثری متفاوت با بازی چهار بازیگر توانمند تئاتر کشورمان است که برگ زرین دیگری را در کارنامه کاری خود رقم زدهاند.
در زیر گفتوگوی
... دیدن ادامه ››
سایت ایران تئاتر را با محمد یعقوبی و آیدا کیخایی می خوانید:
محمد یعقوبی بیش از اینکه به عنوان کارگردان شناخته شده باشد به عنوان نویسنده شناخته می شود. چه شد که از نوشتههای خود برای اجرا استفاده نکردید و به سراغ "مرد بالشی" رفتید؟
برای اینکه نمیگذارند به راحتی متنهایم را اجرا کنم. در جریان هستید که سال 1390 برای اجرای نمایش "خشکسالی و دروغ" با چه دردسری روبهرو شدیم. مدتی متوقف و سپس رفع توقیف شد، اما هرگز اجرای آن تمدید نشد و حتی از اجرای این نمایش در شیراز نیز جلوگیری شد. پس از آن بود که دیگر حجت برای من تمام شد که نمیگذارند نمایشنامههایم را اجرا کنم، بنابراین رفتم سراغ برنامههای دیگرم اجرای نمایشنامههای دیگران. البته من تئاتر حرفهای را نخستین بار با نمایشنامه نویسندهای دیگر شروع کردم، نخستین کارم در تئاتر شهر اجرای نمایش "شب بخیر مادر" نوشته مارشا نورمن بود. بعد از ماجرای "خشکسالی و دروغ" هم نمایش "برهان" را کار کردم که نوشته دیوید اوبورن بود و آن را چندین بار بازنویسی کردم.
آن گونه که از اطلاعات بروشور نمایش بر میآید، در "مرد بالشی" بازنویسی انجام نشده است.
بله، چون نیازی به بازنویسی نداشت. خلاصه این نمایشنامه را چند سال پیش در وبسایت آمازون خوانده بودم که توجه مرا جلب کرده بود. قصد داشتم از آیدین برادر آیدا کیخایی بخواهم که از کانادا آن را برایم بیاورد که در این بین، نمایشنامهی "برهان" و "شام با دوستان" به زبان انگلیسی به دستم رسید، اما نمایشنامه "مرد بالشی" به دستم نرسید تا آنکه پارسال خانم زهار جواهری ترجمه خود را از "مرد بالشی" برای ما فرستاد.
با توجه به اینکه شما با زبان انگلیسی آشنا بوده و به آثار نمایشی روز دنیا دسترسی دارید، چه چیزی در این اثر وجود داشت که آن را برای اجرا انتخاب کردید؟
سوژه و نگاه متفاوت نویسنده به سوژه. به نظرم بحث خشونت موضوع خوبی برای نوشتن است و همیشه از موضوعاتی بوده که برای آن کمین کردهام تا دربارهاش بنویسم. علاوه بر این، نگاه پر از طنز این نمایشنامهنویس که شیوه دلخواه من است. گرچه به گمانم فضای ما از هم متفاوت است، اما در تکنیک نگارش به او احساس نزدیکی میکنم. تکرارها و طرح موضوعی تلخ همراه با شوخی. و همین نیز توجه مرا تا حد زیادی به خود جلب کرد. به نظرم این نمایشنامه از نظر پردازش و تکنیک نمایشنامهنویسی خیلی آموزنده و پر تعلیق است.
چه شد که این نمایش را همراه آیدا کیخایی کارگردانی کردید؟
وقتی خانم جواهری، مترجم، نمایشنامه را برایمان فرستاد، آیدا زودتر از من نمایشنامه را خواند و خیلی از آن خوشش آمد و گفت میخواهد کارش کند. متن را برای شرکت در جشنواره تئاتر سال گذشته فرستاد که در مرحله بازخوانی پذیرفته شد. بازیگران کار حسن معجونی، داریوش موفق، نوید محمدزاده و علی سرابی شروع به تمرین کردند. در آن زمان حسن معجونی نقش توپولسکی، علی سرابی نقش کاتوریان و نوید محمدزاده نقش مایکل برادر کاتوریان و داریوش موفق نقش اریل را بازی میکرد. در واقع این متن پیش از پیوستن من به این کار تا حدودی تمرین شده بود. قرار بوده در تالار حافظ اجرا شود ولی ایرادهایی به کار گرفتند که آیدا را واداشت "شام با دوستان" را برای اجرا در تالار حافظ پیشنهاد کند و مسئولان تالار حافظ به اجرای "شام با دوستان" پاسخ مثبت دادند و زمان اجرا را هم اعلام کردند.
آیدا کیخایی: در واقع به دلیل مدت اجرای نمایش اختلاف پیدا کردیم، زیرا تاکید داشتند می بایست در کنار "مرد بالشی" یک اثر نمایشی دیگر به صورت دو اجرایی در روز روی صحنه برود و من نمیخواستم زمان نمایش را کوتاه کنم. در آن زمان که تصمیم به اجرای نمایش "مرد بالشی" داشتم، زمان اجرای آن بیش از دو ساعت و نیم بود، ولی حالا 115 دقیقه است. من قصد داشتم یک نمایش را ولو سه ساعته و با آنتراکت اجرا کنم و همین مهمترین دلیل انصراف من از اجرای نمایش "مرد بالشی" در تالار حافظ شد.
فکر می کنم سالن شماره یک تماشاخانه ایرانشهر برای اجرای این اثر، مناسبتر از تالار حافظ است، نظر شما چیست؟
آیدا کیخایی: بله همین طور است.
محمد یعقوبی: بله، به این نتیجه رسیدیم که نمایش "شام با دوستان" در تالار حافظ اجرا شود که البته آقای سیفی مدیر بنیاد رودکی بدقولی کرد. به هرحال ما آماده بودیم که "مرد بالشی" را در ایرانشهر اجرا کنیم. صادقانه بگویم که در ایرانشهر به من فرصت اجرا دادند و میخواستند من کاری در این تماشاخانه اجرا کنم. من هم به آیدا پیشنهاد کردم "مرد بالشی" را در این تماشاخانه اجرا کنیم. البته سالها بود که میخواستیم به صورت مشترک یک اثر نمایشی را کارگردانی کنیم. وقتی وارد کار "مرد بالشی" شدم نخستین شرطی که گذاشتم این بود که نمیتوانم یک نمایش سه ساعته را تحمل کنم؛ خودم به عنوان تماشاگر حوصله یک کار سه ساعته را ندارم، انتراکت هم دردی از آدمی مثل من دوا نمیکند. وقتی کارگردانی مشترکمان شروع شد حسن معجونی اعلام کرد به دلیل حضور در نمایش امیررضا کوهستانی نمیتواند در این نمایش باشد و وقتی قرار شد که پیام دهکردی در گروه حضور یابد، فکر کردم که نقش ها جا به جا شود و این پیشنهاد را به آیدا کیخایی دادم و پذیرفت. بنابراین علی سرابی در نقش مایکل، نوید محمدزاده در نقش اریل و داریوش موفق در نقش کاتوریان ایفای نقش کردند. البته داریوش موفق طی تمرینهای اجرای نمایش "باغ آلبالو" از ناحیه پا دچار صدمه شد که باید عمل جراحی میکرد و احمد مهرانفر به جای او وارد گروه شد.
خانم کیخایی چقدر در کارگردانی این اثر نقش دارید؟
بیشتر قسمت هایی که نمایش "مرد بالشی" فانتزی شده، مربوط به سلیقه من است. برای مثال، دو داستان وجود داشت که محمد یعقوبی برای کوتاهکردن زمان نمایش میخواست حذفشان کند، اما من تا روز آخر با چنگ و دندان اصرار کردم نباید حذف شود و باید کاری انجام دهیم. آن زمان قصد داشتیم این صحنهها را به صورت عروسکی کار کنیم، تا اینکه به این نتیجه رسیدیم که آنها را تصویرسازی کنیم.
محمد یعقوبی: به هر حال آیدا بازیگر است. به او گفتم که تو به عنوان یک بازیگر، به مراتب بهتر از من میتوانی کارگردانی کنی و میتوانی جزئیاتی را مطرح کنی که شاید حتی من به آن توجه نداشته باشم. بنابراین بخشی از جزئیات بازیگری نمایش مدیون حضور آیدا کیخایی است.
آیدا کیخایی: میخواستم به این نکته اشاره کنم که در بازی نوید محمدزاده، علی سرابی یا احمد مهرانفر توانستم به محمد یعقوبی ایده بدهم، گو اینکه تفاوت دیدگاههایی هم داشتیم. برای مثال، میتوانم به این اشاره کنم که محمد یعقوبی دوست نداشت به سمت فانتزی پیش برود، اما من گفتم که فضای مارتین مک دونا این است.
”تئاتر هنری زنده است و بازیگر به صورت زنده بازی میکند و وقتی یک موسیقی زیر متن میآید، من به عنوان تماشاگر احساس میکنم موسیقی خود را تحمیل میکند. البته در کل انکار نمیکنم، اما در نوع تئاتری که من کار میکنم استفاده از موسیقی زیرمتن، نچسب است. من فکر می کنم صدای بازیگر ساز اوست و اگر درست بازی کند، موسیقی وجود دارد.“
آقای یعقوبی با توجه به اینکه "مرد بالشی" را در تماشاخانه ایرانشهر اجرا میکنید، آیا برای حضور احمد مهرانفر به جنبه چهره تلویزیونی بودن او نیز فکر کردید؟
وقتی به احمد گفتم بیا و این نقش را بازی کن، تاکید کردم که در کارنامه کاری او نقش متفاوتی است و کسی پیشبینی نمیکند چنین نقشی را بازی کنی، چون مردم از او شوخی و کمدی میخواهند. مهرانفر یکی از اولین کارهایی که در تئاتر بازی کرده با من بود در نمایش "دل سگ". دو سال پیش هم در نمایش "خشکسالی و دروغ" با ما بود و همیشه جزو گزینههای ما بوده. وقتی هم که داریوش موفق گفت که نمیتواند در نمایش حضور داشته باشد، ما به چند گزینه فکر کردیم که یکی از آنها احمد بود که پذیرفت. جالب اینجاست که ما از داریوش خواسته بودیم خودش هم گزینهای به ما معرفی کند و وقتی متوجه حضور احمد شد، گفت که خودش هم میخواست احمد مهرانفر را معرفی کند.
آیدا کیخایی: من هم به احمد مهرانفر برای این نقش فکر کرده بودم و زمانی که قصد اجرای این نمایش را در جشنواره تئاتر داشتم از احمد برای بازی دعوت کردم ولی برای نقش دیگری او را در نظر گرفته بودم.
برای کدام نقش؟
برای نقش کارآگاه اریل. قصد داشتم اریل را قدری فانتزیتر در نظر بگیرم، اما در آن زمان احمد مهرانفر به دلیل حضور در مجموعه تلویزیونی "پایتخت" نمیتوانست در نمایش حضور داشته باشد.
خانم کیخایی با توجه به اینکه حسن معجونی بیشتر به عنوان بازیگر شناخته می شود، دلیل انتخاب او برای طراحی صحنه نمایش چه بود؟
وقتی حسن معجونی در تمرینهای نمایش حضور یافت و درباره کار صحبت کردیم، احساس کردم یکسری ایدههایمان به هم نزدیک است. برای مثال، اینکه فضای نمایش را بازداشتگاه در نظر نگیریم و میبینیم که مثلا میز پینگ پونگ وجود دارد. از سوی دیگر هم بچههای گروه به من گفتند که حسن معجونی طراحی صحنه نمایشهای خودش را انجام می دهد و کارش هم خوب است و من هم فکر کردم که چه بهتر که طراحی صحنه این نمایش را نیز انجام دهد.
طراحی صحنه این نمایش یک زیرزمین متروکه را تداعی میکند.
آیدا کیخایی: ما نمی خواستیم بگوییم که اینجا یک بازداشتگاه یا مقر پلیس است.
با توجه به اینکه برای طراحی صحنه نمایش همفکری صورت گرفته چند درصد در آن دخالت داشتید؟
آیدا کیخایی: حسن معجونی در ابتدا ایده دیگری داشت و بعد از اینکه قرار شد این نمایش همزمان با شام با دوستان روی صحنه برود، سراغ ایدههای دیگر رفتیم. من، حسن معجونی و محمد یعقوبی به این نتیجه رسیدیم که به ایدهای دیگر فکر کنیم. جالب است که هر بار حسن معجونی ایدهای را ارائه می کرد، ماکت آن را نیز می ساخت و همراه خود می آورد و درباره آن نیز توضیح میداد.
محمد یعقوبی: حسن ذهنش را نبسته بود و ایده وجود پینگپنگ را در روزهای پایانی تمرینها ارائه کرد. ولی چیزهایی را هم ما از او خواستیم؛ مثلا گفتیم که یک میز یا یک توالت فرنگی میخواهیم و یا اینکه میخواهیم ویدئو پروژکشن داشته باشیم و او هم فکر کرد که چه صحنهای بسازد که بشود از ویدئو پروژکشن هم استفاده کرد.
به نظر من فضای نمایش شما فضایی آمریکایی یا انگلیسی زبان است، بنابراین چرا باران کوثری به عنوان طراح لباس نمایش، لباس پلیسها را طوسی در نظر گرفته؟
آیدا کیخایی: یکی از دلایل مهم باران کوثری این بود که قصد داشت هیچ رنگی به جز رنگ خون دیده نشود و رنگ لباسها خنثی باشد. اتفاقن رنگهایی در لباس مایکل که علی سرابی این نقش را بازی میکند وجود دارد که فانتزی است و مناسب نقش اوست.
محمد یعقوبی: تصورم این است که باران کوثری و حسن معجونی که هر دو بازیگران شناختهشدهای هستند تماشاگران را قانع کردهاند که این کارشان را هم بلدند.
چرا رنگ موسیقی تا این اندازه در نمایش شما کم است؟
محمد یعقوبی: تصورم این است که بیشتر از کارهای دیگرم در این نمایش از موسیقی استفاده کردهام. در بیشتر کارهایم موسیقی نقش فاصله صحنهها را بازی میکند، چون خوشم نمیآید زیرمتن دیالوگ، موسیقی وجود داشته باشد. در این نمایش برخلاف کارهای گذشتهام در زیر متن دو صحنه قصهگویی کاتوریان موسیقی وجود دارد که بهرنگ بقایی زحمت آن را کشیده است.
دلیل اینکه در آثارتان از موسیقی استفاده نمی کنید، چیست؟
محمد یعقوبی: تئاتر هنری زنده است و بازیگر به صورت زنده بازی میکند و وقتی یک موسیقی زیر متن میآید، من به عنوان تماشاگر احساس میکنم موسیقی خود را تحمیل میکند. البته در کل انکار نمیکنم، اما در نوع تئاتری که من کار میکنم استفاده از موسیقی زیرمتن، نچسب است. من فکر می کنم صدای بازیگر ساز اوست و اگر درست بازی کند، موسیقی وجود دارد.
پیام دهکردی در بسیاری از آثارش نقش کسی را بازی کرده که سال ها از او بزرگتر است و در این نمایش نیز چنین است. این بنا به خواست خودش بود یا پیشنهاد شما؟
محمد یعقوبی: فکر میکنم پیام یک بار در چنین نقشی و چنین سنی خوب دیده شد و بعد مدام پیشنهادهای این چنینی به او شد. او در نمایش "تیغ کهنه" خوب دیده شد. در آن نمایش پیام خیلی خوب ایفای نقش کرد و من هم روزهای اول تمرین مرد بالشی به شوخی به پیام گفتم که در این نمایش میخواهیم پیامزدایی کنیم و هر آنچه که تو را با آن به عنوان پیام می شناسند از تو بگیریم و دیگر به دانستهها و توانمندیهای خودت پناه نبر تا یک پیام تازه از تو ساخته شود و خوشبختانه این اتفاق افتاد. شناخت تماشاگر از پیام، بازیهایی است که تاکیدگذاریهایی خاص دارد. سر تمرینها هم به او میگفتم: نمیخواهم دیالوگها را این طور مقطع بگویی. "تیغ کهنه" را فراموش کن. پیام در آن کارها خوب دیده شد، به این دلیل دعوتش نکردیم نقشی بالاتر از سن خودش را بازی کند، یعنی اگر در این نمایش قرار بود سن جوانتر را هم بازی کند بدون شک از پیام دهکردی دعوت به عمل می آوردیم. در این نمایش پیام فقط یک جا گریه میکند که همانجا هم گریهاش بیشتر مضحک به نظر میرسد. ما در این نمایش یک پیام دهکردی تازه میخواستیم و خوشبختانه این اتفاق افتاد، چون خودش هم سرش درد میکرد برای متفاوتبودن. من فکر میکنم در این نمایش راحتترین کار برای ما و پیام این بود که نقش کاتوریان- را که احمد مهرانفر آن را بازی می کند- بازی کند؛ زیرا کاملا در مشتش بود، اما نه برای من و آیدا کیخایی لذتی داشت و نه برای خود پیام. همینطور که علی سرابی متفاوتی را در این نمایش میبینید. علی دلش میخواست نقش کاتوریان را بازی کند، ولی مطمئنم بازی در نقش مایکل فرصت بهتری برای او بود که نقشی متفاوت در کارنامه کاری خودش داشته باشد.
خانم کیخایی با توجه به اینکه نوید محمدزاده گزینه خوبی برای نقش کاراگاه جوان است، اما چه شد که به این بازیگر جوان رسیدید؟
من در ابتدا هم نوید محمدزاده را برای همین نقش در نظر گرفته بودم. من به او گفتم تو را برای این نقش در نظر گرفتهام، چون فکر میکنم از عهده آن برمیآیی، اما نقش مایکل را هم میتوانی بازی کنی و متفاوت باشی، ولی پیشنهاد من کارآگاه اریل است. نوید گفت که میخواهد مایکل را کار کند. وقتی نقش مایکل را خواند، دیدم که جالب میخواند. من دوست داشتم اریل برخلاف زورگویی که دارد جُثهای کوچک داشته باشد و به همین دلیل هم داریوش موفق را انتخاب کردم.
در این نمایش نوعی روانشناسی نقش نیز صورت گرفته؛ زیرا فردی با جثهای کوچک تا این حد پرخاشگر و زورگو نیز هست.
آیدا کیخایی: بله، به دلیل مسئلهای که در کودکی برایش اتفاق افتاده است، میخواستم آدمی ضعیفالجثه باشد.
به لحاظی روحی؟
آیدا کیخایی: بله، البته این هم میتوانست دیدگاه جالبی باشد که به دلیل مسائل دوران کودکیاش آدمی قوی هیکل باشد که آن هم نوعی کمدی به همراه داشت، اما از ابتدا انتخاب من برای این نقش، نوید بود. البته نوید محمدزاده از نمایش "یک دقیقه سکوت" به بعد در تمام کارهای من حضور دارد، مگر اینکه نمایشی مثل "شام با دوستان" باشد که از لحاظ سنی امکان حضور او نبود. به نظر من او بازیگری خلاق، منعطف و بسیار بااخلاق است؛ از دیدگاه من خلاق بودن کافی نیست.
محمد یعقوبی: وقتی در کرج تئاتر درس میدادم، به گمانم سال 81، نوید محمدزاده جزو هنرجویان کلاسم بود. در کلاسها خوب کار میکرد. ولی تا پیش از اینکه در کارهای من بازی کند در یک دقیقه سکوت به کارگردانی آیدا کیخایی بازی کرد و خیلی خوب بازی کرد. آیدا از اخلاقش تعریف کرد. برای من هم اخلاق پشت صحنه خیلی مهم است. بعد در نمایش "زمستان 66" بازی کرد که خوب از پس نقش خود برآمد. من آینده خوبی برای او پیشبینی میکنم به شرط اینکه همینطور در انتخاب کار و نقش دقیق و زیرک باشد و تن به بازی در هر کاری ندهد. سخت است ولی شدنیست. امیدوارم همین راه را ادامه دهد.