فکر می کنم
دیگه این سبک کارها تکراری شده موضوعی کوچیک که کل داستان رو تحت الشعاع قرار میده.
تنها و تو سرمای سینما پارس دلم می خواست که به خیلی صحنه ها بخندم و جلوی خندمو گرفتم .
کارهای احمقانه همیشه هست و خیلی ها هم می کنند کل فیلم رو یه حماقت بنا شده بود واقعا اگه هیچ مشکلی هم نبود و 4 تایی کار هم می کردند خونه خونه بشو نبود
به نظرم دیگه موقع و زمان توضیح واضحات دادن گذشته، متلک درباره اختلاس و ماهواره و رقصیدن و دلقک بازی یه ذره اضافیه اینا رو همه میدونن و انگاری گفته شده که یه چیزی گفته باشه (تو زندگی عادی همه از این حرفا می زنن) .
واقعا بی خود و بی جهت بود و من هم بی خود و بی جهت دلم می خواست ادامه پیدا کنه اما شخصا از دیدن این سبک فیلم ها خسته شدم
برای 1 یا 2 کار خوبه اما زیادیش واقعا زیاده.