زندگی به چشم من
نقطه اوجی است
که در رأس آن پرچین بی حاصل مرگ جوانه زده
زندگی یعنی:
گریستن، هزاران بار مردن، زنده شدن
زندگی یعنی:
بار آتش بر دوش نهادن، زیر پای خود خالی کردن
زندگی یعنی:
توافق با گناه، کشیدن هردم ناله و آه
زندگی یعنی:
رفتن و رفتن،
بادیه، بادیه گم کردن
زندگی یعنی:
شکستن، غم خوردن
در این باورم
که اگر غم هم مرا ترک کند دگر تنهای تنها خواهم شد