*** باران نمی آید اما تو چترت را همراه ببر...! ***
همراه ٍ بادهای ٍ دلگیر ٍ پاییزی
همرنگ ٍ برگ های ٍ خزان زده
تنهاترین مرد ٍ شب پرسه های کوچه های آشنا
از شهــر ٍتو
با قطاری
... دیدن ادامه ››
به سوی نمی دانم کجا سفر می کند...
در پرسه های شبانه ات
چترت را همراه خودت ببر...!
من برای تنهایی ٍ هردومان بسیار گریسته ام.
این اشکهای لعنتی!
سخت عافیت سوزند،
از بادهای موزیانه ی پاییزی می ترسم
.
.
.
.
سرمایت ندهند...!؟