درود بی پایان بر یاران جان
امشب خوشحالم و خرسند که مکانی که با تمام وجود دوستش داریم(دیوارم، تیوالم یا هر نام دیگری) با و قدرت و پویاتر از هر زمانی مجدداً پا به عرصه حیات میذاره. مکانی برای نوشتن علائق مشترکمون. این بار مجهز تر از همیشه برای تمام سلائق.
از اعماق قلبم آرزو میکنم که با تجاربی که از گذشته کسب کردیم، زمینه را برای رشد و نمو در تمام ابعاد فراهم کنیم و با صبر و آرامش بند بند این فضا را پر کنیم از تلاش بی وقفه برای بهترین بودن.
درود بر یاران بزرگوار گروه انسان و عقاب تیز پروازش محمد عمرو آبادی.
نوشته ام زمانی پر بار میشود که مزین به نام دو یار جدا نشدنیم آرش رستمی و کهبد تاراج گردد، پس نوشته های این رفقای نازنین را با افتخاری بی پایان بر سر در چرک نویسم می نشانم.
کیوان امیرباقری –
... دیدن ادامه ››
4 شهریور 1391
چهارم شهریور، نت، سرآغاز تیوال...
حدوداً ساعت 12 ظهر امروز بود که محمد عمرو آبادی در تماسی تلفنی خبر داد که امشب ساعت 22، نیوال این جنین سقط شده، به غیبت صغری خود با شکل و شمایلی نو پایان میدهد... خوشحال شدم آن هم بسیار اما...
در آغاز راه به عنوان کوچکترین کاربر سایت مرحوم دیوار تئاتر شهر (می گویم مرحوم زیرا سایت تئاتر شهر بدون دیوار، میت به حساب می آید و خلاص). باید خدمت دوستان عزیزم بگویم قبل از آنکه کسانی یا حدیث هائی در لباس حرف و غیبت، استقلال بیان و آزادی فکری را از کاربران محترم بگیرند، خودمان به عقاید یکدیگر احترام بگذاریم و به پاس کاری که در حقیقتِ حقیقت نپردازیم...
این حرف ها نه تنها حرف دل من، بلکه حرف هائی از جنس کیوان امیرباقری و آرش رستمی و ... می باشد.
یک دست مریزاد مردانه و جانانه نثار گروه نرم افزاری انسان و شخص محمد عمروآبادی... باشد تا همیشه باشید.
کهبد تاراج – 4 شهریور 1391
...و حالا برگشته ایم با چمدان های باز نشده ای که همین چند روز پیش قرار بود برای همیشه و هنوز بسته شود برای سفر دلتنگی ها...
اصلاً احساس خوشایندی نیست شبیه کارتن خواب ها آواره کوچ و خیابان های این شهر پر هیاهو...
اگر به کسی نگوئید، من برای سردرد شبانه اهالی این خانه چراغ گفتگو آورده ام پای همین دیوار علاقه...
به خدا هیچ کجا خانه خود آدم نمیشود...!
آرش رستمی – 4 شهریور 1391
از: آرش رستمی - کهبد تاراج - کیوان امیرباقری