در دیاری که
یکی از شور می گوید،یکی از پرده بیداد
و کسی و ناکسی،همه با حویشتن بیگانه ای همزاد
می شود آیا کسانی یافت
راهشان یک راه
فکرشان یک جور
جاده های دوستی شان از کجی بس دور
میوه های مهرشان شاداب؟
خوزه ی عزیزم میخواستم چیزی بنویسم اما دیدم هیچی بهتر از حرف دلم نیست
خوزه عزیزم من معتقدم تا وقتی انسانهای خوب و دوستان خوبتری چون تو
هنوز هستند پس تمام این خوابها را میتوان در بیداری تعبیر کرد...
"تو واقعی ترین و زیباترین تعبیر برای فصل قشنگ دوستی و انسانیتی"
.
.
.
"خیلی دوست دارم خوزه ی عزیزم از ته ته قلبم"