در تئاتر " ۱۶۸ دلار" به تماشای یک اجرای تئاتر فیزیکال نشستم که بازیها و اجرای حرکات فرم در بیشتر بازیگران به طرز قابل تحسین به نمایش درآمد. هرچند این مدل اجرا در جهان شناخته شده است و نمونههای متفاوتی از این مدل اجراها دیدهایم، اما خوشحالم که در ایران نیز این سبک با حضور هنرمندان جوان روز به روز بهتر پیش میرود.
اما مشکل اساسی که در این نمایش به شدت دیده میشد، نقص در پلات و روایت داستان بود. تئاتر کلونی از قصه، داستان، دکور، نور، صحنه، موسیقی، و دیالوگ و.. است که این ناهماهنگیها ممکن است جذابیت اثر را کاهش دهد. کار اصلی هنر، ساده کردن مفاهیم فلسفی است؛ اما در برخی آثار، بیشتر شاهد فلسفی کردن مباحث فلسفی میشویم که این نگاه از نیازهای جامعه کنونی فاصله دارد.
رسالت تئاتر، درمان و دوای دردهای جامعه است. در این اثر، ارتباطی بین نام "۱۶۸ دلار" و موضوع آن نتوانستم برقرار کنم و امیدوارم که در آینده، هنرمندان به انتخاب نامهای مرتبط و معنادار توجه بیشتری کنند.
با این حال، با امید به اینکه هنرمندان جوان در آینده به بهبود این جنبهها توجه بیشتری کنند، امیدوارم شاهد کارهای بهتر و خلاقانهتری از آنها باشیم. با آرزوی موفقیت برای این گروه خوب