در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | حمید نخعی : مقاله "پژوهش های یک پیر کودک اندیش " ، تحلیلی بر داستان " پژوهش های ی
S2 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 20:54:43
مقاله "پژوهش های یک پیر کودک اندیش " ، تحلیلی بر داستان " پژوهش های یک سگ " اثر فرانتس کافگا .‏
نوشته : " پوریا گل شناس " ( از دوستان و یاران قدیم دیوار ) .‏
چاپ شده در مجله گلستانه ، شماره 119 ، تیرماه 91‏
مرجع داستان : کافکا فرانتس ، مجموعه داستانها ، ترجمه امیر جلال الدین اعلم ، چاپ چهارم 1386‏
‏ ، انتشارات نیلوفر
‏---------------------------------------------------------‏
در بخشی از مقاله میخوانیم : پژوهش های یک سگ ، یکی از داستانهای نیمه کاره و ناتمام کافکا ست.که پس از مرگ او به چاپ ‏رسید.. این داستان از زبان یک سگ روایت میشود که با پیوستگی مداومی به شرح زندگی اش در جامعه سگان میپردازد......‏
در ... دیدن ادامه ›› پژوهش های یک سگ ، نیز چون دیگر اثار کافکا ، همین که یک سگ اغاز به سخن گفتن انهم به گونه ای بسیار جدی میکند و ‏حسب حالش را میگوید ، در اغاز پرسشی است که بی شکیب در انتظار پاسخ نویسنده ایم. اما دیری نمیپاید که خود نیز این پرسش ‏را در لابلای واژه های یک انسان سگ نما و سخنگو به فراموشی میسپاریم......‏
این پژوهشگر سگ واقعا سرگذشت غم انگیزی داشته ،او ناخواسته با هفت سگ دیگر مواجه میشود که خلوتی کرده اند و ‏موسیقیمینوازند و میرقصند . اجتماع برای این کودکبسیار شگفت انگیز مینماید. زیرا او به قدر بزرگترهایش با این اجتماع اشنا ‏نیست....‏
در اغازین صفحات داستان ، عنصری اعجاب انگیز ما را دچار تردیدی ترسناک میکند ، سگ بودن حتی به ما هم سرایت میکند و ‏ناگهان خود را در جامعه سگان مییابیم.. زیرا سگ میگوید ،" هرچه باشد انها سگ بودند، سگ هائی مثل من و شما ".....‏
این نخستین بار است که داستان ، ما را وارد جامعه سگان میکند و احساس سگ بودن به خود ما هم دست میدهد و این به ساختن ‏جهان وهم انگیز کافکا که میکوشد ان را هرچه واقعی تر نشان دهد کمک میکند. حالا که ما هم سگ هستیم بیشتر با این سگ بینوا ‏احساس همدردی میکنیم.............‏
در اخر پژوهش های این سگ نتیجه رضایت بخشی ندارد : " پژوهش هایم بی سامان گشته اند، واداده ام، خسته شده ام.."
او در ‏واماندگی و پیری نمیتواند تقصیر را به گردن نسلش و زمانه اش که همانندی فکری با ان نداشته بیندازد :
" هر ایرادی از نسلم ‏بگیرم ، نسلهای پیشتر بهتر نبودند، به راستی به لحاظی بسیار بدتر، بسیار ضعیفتر ، بودند ". و گذشتگان و نیاکان را هم ‏نمیتواندمقصر بداند :" گمانم تردید نیاکانم را نیز میفهمم، اگر بجایشان بودیم ، بی گمان همان جور عمل میکردیم ، به راستی ‏میتوانستم تقریبا بگویم: خوشا به حال ما که نمیبایست تقصیر را به گردن بگیریم و در عوض میتوانیم در دنیائی که دیگران ‏تاریکش گردانده اند در خاموشی تقریبا بی تقصیر به سوی مرگ بشتابیم." هر چند که در جوانی انها را مقصر می پنداشته : "من ‏انها را مسئول همه چیز میدانستم، گرچه دلش را نداشتم اشکارا این را بگویم که انها بودند که زندگی سگی مان را به تقصیر ‏گرفتار کردند.".‏
درود و تبریک بر پوریا گل شناس عزیز.
۳۱ تیر ۱۳۹۱
ممنون از توجه و لطف همه دوستان عزیز و گرامی .
۰۱ مرداد ۱۳۹۱
تبریک به پوریا گل‌‌شناس عزیز

درود بر حمید نخعی بزرگوار
خیلی زیاد خوشحالم
امیدوارم ماو این دیوار رو تنها نذارید
بیشتر به بودنتون نیاز داریم
۰۲ مرداد ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید