در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | رحیم اسفندیاری: من در آئینه رخ خود دیدم و به تو حق دادم. آه می بینم ، می بینم
S2 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 04:19:00
من در آئینه رخ خود دیدم

و به تو حق دادم.

آه می بینم ، می بینم

تو به اندازه تنهایی من خوشبختی

من به اندازه زیبایی تو غمگینم

چه امید عبثی

من چه دارم که تورا در خور ؟

-هیچ.

من چه دارم که سزاوار تو؟

-هیچ.

تو همه ... دیدن ادامه ›› هستی من ،هستی من

تو همه زندگی من هستی .

تو چه داری ؟

-همه چیز .

تو چه کم داری ؟

-هیچ.

بی تو در می یابم ،

چون چناران کهن

از درون تلخی واریزم را.

کاهش جان من این شعر من است .

آرزو می کردم ،

که تو خواننده شعرم باشی .

-راستی شعر مرا می خوانی ؟-

نه، دریغا ، هرگز ،

باورم نیست که خواننده شعرم باشی .

- کاشکی شعر مرا می خواندی!-

بی تو من چیستم ؟ ابر اندوه

بی تو سرگردانتر ، از پژواکم ......در کوه

گردبادم در دشت ،

برگ پاییزم ، در پنجه باد .

بی تو ، سرگردانتر ،

از نسیم سحرم

از نسیم سحر سرگردان

بی سر و بی سامان

بی تو اشکم ، دردم ، آهم.

آشیان برده ز یاد

مرغ درمانده به شب گمراهم.

بی تو خاکستر سردم ، خاموش،

نتپد دیگر در سینه من ، دل با شوق،

نه مرا بر لب ، بانگ شادی ،

- نه خروش

بی تو دیو وحشت

هر زمان می دردم

بی تو احساس من از زندگی بی بنیاد ،

واندر این دوره بیدادگریها هر دم

کاستن ،

کاهیدن،

کاهش جانم ،

کم کم .

چه کسی خواهد دید ،

مردنم را بی تو ؟





از: ((حمید مصدق))
گروه همیاری (support)
کاربر گرامی ، جناب آقای اسفندیاری

ضمن تشکر از حضور شما لطفا

برای فرصت اندیشه روی نوشته هایتان "هرروز، هرفرد، یک یادگاری"

http://www.teatreshahr.com/terms.html

با سپاس
۳۰ تیر ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید