درود و خسته نباشید عرض میکنم خدمت تمامی عوامل نمایشی《سمت تاریک خرس》
امشب به دیدن این اثر نشستم، کاری که در طول اجرا بنده رو به فکر فروع برد.
در کل هیچ کاری بی عیب و نقص نیست، این اثر هم مستثنی از این قضیه نیست، ولی بنده نکات مثبت زیادی را در این اثر دیدم ، که سعی کردم در اینجا بیان کنم:
متن خوب نوشته شده بود و باوجود اینکه سورئال بود، اشارات خوبی به کهن الگو و نشانه های اساطیری در ادبیات کُردی داشت. و اینکه از نماد گرایی در کار استفاده شده بود، معلوم بود کلی فکر و تحقیق پشت متنِ، و نماد گرایی برای بنده همیشه جذابِ، و اینکه تمامی پرده ها مثل واگن های قطار بهم زنجیر شده و یکپارچه بودند.
ریتم کار خوب بود، خسته کننده نبود.
نقطه ی عطف این اثر هنری بی شک انتخاب موسیقی ها بود، که عالی انتخاب شدند و در میانه کار زمانی که سکوت
... دیدن ادامه ››
بر صحنه حکم فرما میشد روح آدمی را به وازایش می کشید. و در صحنه ی نمایش سکوت و به زیبای به تصویر کشیدن آن هم با موسیقی، کار بسیار سخت و هنرمندانه ایست.
بازیها خوب بود، ولی باید اعتراف کنم جناب همتی با اختلاف از سایر دوستان در خلاقیت و نقش آفرینی یک سرو گردن جلوتر بودند. و باور پذیرتر بروی صحنه نقش رو زندگی کردند.
در این نمایش با اسامی زیبای کردی آشنا شدم:
دُرسین: مروارید آسمان ها
دیلا: از تَه دل دوست داشتن.
باسِم: تبسم و خنده های بیصدا
تِریفه: نور ماه
اَنفال: به کُردهای همکار با ارتش بعث، در لغت «قاطر» می گویند.
جاش: خائن( احزاب کُرد ضد جمهوری اسلامی از این کلمه برای افراد کُردی که با جمهوری اسلامی همکاری میکنند به کار میبرند.)
نمادگرایی ای که در کار بود به خوبی انتخاب شده و در رکاب متن بود مثل:
پری دریایی: نماد قدرت دریا، قدرت زندگی و خلاقیت و گاهی نماد فتنه انگیزی است. اما در این اثر دیلا بیشتر درقالب فرشته ها ظاهر میشد و رفتار میکرد.
کلاغ: نماد پیام آوری، خوش بینی، دانایی و سیاهی است، که در این اثر دُرسیم در قالب کلاغی ظاهر شد و مدام از آینده خبر می آورد.
خرس: نماد انسان نادان و ابله است که دوستی با او سبب رنج و دردسر میشود، که در این اثر باسم در قالب انسان نادان و ابله تداعی کننده ی خرس بود، چون باسم بروی صحنه مدام با خرس های انسان نما وارد صحنه میشد. و نشان دهنده ی این بود که این فرد ابله.
حُباب: نماد توهم در باطن و تفکر به ظاهر
سیگار: نماد روشن فکری و فخر فروشی.
نور پردازی ها به خوبی انجام شد و جلوه ی خوبی به کار داده بود.
[یه دیالوگ ماندکار داشت این کار که ذهن منو از ابتدای کار باخود درگیر کرد: وقتی در جای عمومی سیگار میکشی، داری تجاوز میکنی.!!!!!]
یه کلمه ای هم بود که چندین بار تکرار شد بروی صحنه، کردها یک انجمن یا گروهی بنام (۵ صبح) داشتند، با توجه به نکاتی که دُرسیم از این انجمن بیان کرد، بنده رو یاد اثر رابین شارما با عنوان باشگاه پنج صبحی ها انداخت که شبیه به این انجمن بود.
در مجموع کار بدی نبود، همه ی عوامل تلاششون رو کردند تا کار خوب بروی صحنه بره که تقریبا همگی موفق بودند.
به جناب پویا امینی تبریک میگم، امیدوارم آثار بیشتری از ایشون بروی صحنه ببینیم.
سپاس از تمامی عوامل، مانا باشید🌹🙏