بعد از رفتن تو
دل من یاد خزان کرد
حال من برگ گلی بیش نبود
قلبم اما کلبه ی درویش نبود
حس پاکم هردم.بادبهاری
جای نیشت اما محکم و کاری
طناب نگاهت گره خورده
به نگاهی که دل دیگرو برده
دل من شیشه ایه سنگ نزن
گاه و بیگاه روی بوم دیگری پر نزن......
از: خودم بود