دفعه قبل به دعوت و توصیه دوستانم اومدم، صادقانه زیاد اهل تئاتر نیستم و زیاد هم تئاتر نرفتم، ولی از این نمایش لذت بردم و تصمیم گرفتم دوباره هم بیام و چندتا دیگه از دوستامو همراه کردم با خودم، دفعه دوم هم لذت بردم، بازم میگم من تخصصی ندارم تو این حوزه (احتمالا از دیدگاه دوستان متخصص ضعف هایی هم وجود داره که خب بالاخره اجرای زنده و مشکلاتی که طبیعتاً پیش میاد) ولی به عنوان یه مخاطب عادی از انتخابم راضی بودم و برعکس عده قلیلی از کامنت ها نه احساس کردم وقتم تلف شده، نه پولم.
چیزایی که بازم به چشمم اومد و یادداشت کردم:
بحث آقا و خانوم در ابتدای نمایش، لکنتِ بازیگر آقا که نمیدونم واقعا لکنت دارن یا جزئی از بازیشون بوده، بازیگر نقش بانی افسردگی و ناامیدی رو با لحن و دیالوگ هاش القا میکرد، موقع دعوا و خشم و فریادهاش مخاطب رو میخکوب میکرد، تعویض لباس روی صحنه و حرکت عوامل موقع تعویض صحنه ها خیلی هماهنگ و جذاب بود،
بازیگر نقش جیمی خیلی باحال بود، تیکه هایی که مینداخت یکم خنده میاورد، آقایی که سر میز اسم زنش رو تکرار میکرد هم باعث خنده میشد، ینی یه نمایشی که زندگی رو روایت میکرد، هم خنده توش بود هم خشم هم افسردگی هم گریه، و این دیالوگ های همزمانی که میگفتن نمیدونم چقدر براش تمرین کرده بودم ولی میفهمم که خیلی کارِ سختی هستش و تمرکز میخواد. به هرحال ممنون از همتون، امیدوارم در آینده نزدیک از تک تک شما هنرمندان جوان کارهای بیشتری ببینیم و آرزوی موفقیت براتون 🌺🌺