چه دلارام است، نام تو،
ای امید _ شیرین ترین واژه ی زیبای ما!
در شبی یلدا، تیره، سرد،آکنده از رنج،
تو برترین کیمیای حیاتی،
لیکن فقط کیمیایی ناتوان_
کیمیایی سترون، بس گران!
تو پادزهری، برای همه ی ناگواری ها_
اما، همانند قصری در هوا،
یا سرابی در برهوت،
که همواره تنها، در دوردست ها، وسوسه آفرین است!
با این وصف،
بی هیچ درنگ،
ما بتو، ایمان
... دیدن ادامه ››
می ورزیم!
راستی را که رؤیا ، درباره ی آینده ای زیبا،
درباره ی هماوایی جاوید انسانها؛
یک عشق، یک خانواده!؟
_ سرگرمی دلنشین، برای دوره ی خامی!
شکلاتی، تنقلی دلنشین، برای دوره ی کودکی!
ما، به بیهوده،
سر رسید عصری طلایی را، انتظار می کشیم_
عصری که در آن، نام تو _ای امید_تنها حاکم خواهد بود!
در گردش بیقرار روزگار،
تو ای امید، پیوسته درخشان ستاره ای!
و همواره دور، دورتر از دسترس انسانها!
دریغا که حتی اگر، روزگاری، آن عصر زرین فرا رسد،
پس از هزاران، هزاران هزار سال،
آنگاه انسانها، دوباره پیکار خواهند کرد،
ولی دیگر این بار، بنام تو، جنگ آغاز خواهند نمود،
در زیر پرچم ستاره ی امید!
از: استانیسلاو شولهوف