در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | سارا ناصری: دلت که پر باشد قلمت خودش به حرف می آید شعر میگویی و با خودت ، از خود
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 00:28:44
دلت که پر باشد
قلمت خودش به حرف می آید
شعر میگویی و با خودت ، از خودت حرف میزنی
آنچنان که همه فکر میکنند درگیر یک مقوله ی عاشقانه شده ای ..
و تو از خودت می پرسی مگر فقط عشاق شعر میگویند؟؟؟
اصلا مگر فقط عشاق دل دارند؟؟


دلت که پر باشد
قلمت از هر مسئله هر چند کوچک سوژه ای میسازد برای بیان دردهای دلت

کاغذهای سفیدت را سیاه میکند از حرفهای سنگین
حرفهایی ... دیدن ادامه ›› که سنگینی آنها روی دلت بدجوری عذاب آور است

دوستم وقتی غمگین است شروع میکند به حرف زدن
آنقدر حرف میزند که ...
خالی شود.
من ، اما ، وقتی غمگینم ساکت میشوم
و در مغزم
با خودم آنقدر حرف میزنم که گلویم خشک میشود.
درگیر شدن پارادوکس ها در زندگی روزمره..
چقدر سخت است..
چقدر سخت است وقتی به هیچ نتیجه ای نمیرسی و اصلا قرار نیست که به نتیحه ی خاصی برسی
چون هیچ چیز و هیچ کس در دنیای این روزهای من ، سر جای خودش نیست..
من عاجزم از تحمل این وضعیت نابسامان که دست و پای مرا بدجوری بسته است..
و فقط میتوانم پناه ببرم به خدا
خدایی که در این نزدیکی است اما من از او بس دورم...!
خدایا
پناه میبرم به تو ..



از: سارا
وقتی این شعر رو میخونم مثل الان حال خاصی بهم دست میده برای تو هم مینویسمش:

خدایا عاشقان را با غم عشق آشنا کن


ز غم‌های دگر غیر از غم عشقت رها کن


تو خود گفتی که در قلب شکسته خانه داری


شکسته قلب من جانا به عهد خود وفا کن



خدایا ... دیدن ادامه ›› بی پناهم، ز تو جز تو نخواهم


اگر عشقت گناهست ببین غرق گناهم




دو دست دعا فرا برده‌ام بسوی آسمانها


که تا پر کشم به باغ غمت رها در کهکشانها

چو نیلوفر عاشقانه چونان می‌پیچم به پای تو


که سر تا پا بشکفد گل ز هر بندم در هوای تو


بدست یاری اگر که نگیری تو دست دلم را دگر که بگیرد ؟!


به آه و زاری اگر نپذیری شکست دلم را دگر که پذیرد ؟!
۱۲ تیر ۱۳۹۱
سادگی درش موج میزد
آفرین..صدآفرین:)
۱۳ تیر ۱۳۹۱
ممنون حسام جان


۱۳ تیر ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید