بزرگان! حضرات! حضرت عظیم موسوی عظیم که کار شما را در گرد آوردن شبیه خوانان دوست می دارم! باور بفرمایید هماهنگی افکت صوتی با حرکت صحنه ای، بدیهی ترین بدیهیات است که حتا در اجراهای کلاسی دانشجویان این رشته هم دیده میشود. من به جای هلاکوخان مغول دقمرگ شدم از بس آمد و افکت دیر کرد و تا افکت به پایان برسد روی صحنه گیج و ویج ایستاد یا رفت روی چهارپایه ای نشست و دست روی دست گذاشت تا لحظه ی فرخنده ی به پایان رسیدن افکت فرا برسد و او لب بگشاید. آخر پدران من! سروران من! یک افکت صوتی که سمفونی چهارم بتهوون نیست خدای نکرده! آخر اگر نمی توانید متناسب با هر بار استفاده طولش را (زمانش را، مدتش را) تغییر بدهید، لااقل بفرمایید جناب خلعتبری به دست مبارک خودشان چندین ورسیونش را با طول زمان (مدت زمان، امتداد، درازا) های مختلف ساخته تحویل تان دهند، آخر حک کردن بر لوح سنگی نیست که زحمت هولناک داشته باشد، اشاره ی توک (نوک، تُک) موشواره ای بیشتر زمان نمی برد!
از باقی اش چه بگویم که باقی بقایتان که اگر نبودید ما بی عقل ها قدر تئاتر خوب را چطور می فهمیدیم؟ راستی اگر قول بدهیم که تئاتر فاخر را از این بزرگان تمام و کمال تا هفت پشت مان یاد گرفته ایم، دست برمیدارند از این کشیده تر و کشدار ادا کردن هجاهای کشیده ی این دیالوگ های بیگناه؟!