در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | دکتر حمید محمد حسین زاده هاشمی درباره نمایش مکبث: با تقدیمِ سلام؛ به بازیگران و عواملِ نمایشِ « مکبث » خسته نباشید می گ
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 10:39:27
با تقدیمِ سلام؛
به بازیگران و عواملِ نمایشِ « مکبث » خسته نباشید می گویم.
فارغ از هر دیدگاهی به بررسیِ نقاطِ « زیبا و قوتِ » این اثر می پردازم:
- نخستین نقطه یِ قوت در این نمایش حضورِ « راوی » با « بازیِ روان و بیانِ شیوایِ » خویش می باشد که تا پایانِ نمایش عدمِ حضورش به وفور احساس میگردید.
- دومین نکته یِ قوتِ این اثر پرداختن به سبک هایِ هنری - بر اساسِ اِلِمان هایِ مختلف - می باشد؛ به بیانِ دیگر:
سبکِ نمایشِ « مکبث » به نوعی « اکسپرسیونیسم » می باشد - از منظرِ من - که می توان عناصری از قبیلِ « توجه و تبحر در نورپردازی و شناختِ نور و رنگ، ایجادِ اَشکالِ هندسی و دیگر اِلِمان هایِ مشهود یا نهان شده در این سبک را » در طولِ نمایش مشاهده کرد. از سویِ دیگر نکته ای که در میانه یِ کار چنان چون دُشنه ای بر گُرده هایمان فرود می آید « سبکِ کاملاً سورئالیستی » می باشد که به وضوح می توان از نیمه یِ دومِ اثر آنرا مشاهده کرد.
و سومین بخش از نقطه یِ قوتِ این اثر می توان به « نماد گرایی » اشاره کرد - که در این باب به وقت سخن خواهم گفت -؛
و در پایان، یکی از مهمترین ... دیدن ادامه ›› نقاطِ قوتِ این اثر در یکسانیِ دیدگاهِ « کارگردانِ محترم » و « بازیگرانِ عزیز » می باشد:
- به طورِ مشخص می توان دید که « کارگردانِ محترم » شِنا کردن در دریایِ به صد حادثه در هم بافته یِ کتب و اندیشه هایِ فلسفی و هنری را پیموده است؛ مطالعه یِ بسیار در مباحثِ گوناگون، بررسیِ دیدگاه هایِ متفاوت و داشتنِ منشورِ ذهنیِ بسیار وسیع نشانه یِ بارزِ « کارگردانِ محترمِ » این اثر می باشد.
- در سویِ دیگر بازیگران را داریم؛ در « تعددِ بازیگر و مواردِ دیگر » دگران به غایت سخن گفته اند، از نظرِ من این موضوع ربطی به من ندارد بلکه آنچه به من مربوط است حسِ تک تکِ افرادِ رویِ صحنه است که برداشت می شود با دیدگاهِ کارگردان همسو شده و فرکانسِ ذهنیِ هم را دریافته بوده اند؛ که بی شک این موضوع نشانه یِ « بازیگردانی و تبحرِ کارگردان » در این امر می باشد.

پانوشت:
البته مواردِ پیشتر گفته شده تنها گوشه ای از تمامیِ آنچیزی ست که دیده ام، می دانم و میدانید که چه بسیار موارد برایِ سخن گفتن باقی ست؛ باری برایِ بیانِ هرچه بیشترِ « عناصر و اِلِمان هایِ مدِ نظر » به وقت و زمان و مکانی مناسب نیاز است تا با فراغِ بال، آسوده خاطر و رها از حدِ نوشتن و میزانِ شمارشِ کلمات و زمان، به « تحلیلِ وافی و کافیِ اثر » پرداخت شود.
با احترام