من برای بررسی منتقدانه از چند روز قبل اخرین ردیف، اخرین صندلی دست چپ رو گرفته بودم، میخواستم نقدی سازنده نوشته و به چاپ برسانم، نمایش بسیار جذبم کرده بود، صندلی ها کمی ازار دهنده بود اما نگم از اتفاقی عجیبی که برای من افتاد و تا اخر نمایش استرسش از تن من خارج نشد
در گوشه ترین جای سالن تنها نشسته بود و غرق نمایش، یک دفعه حضور دو چشم و صورتی پوشیده از ماسک را در فاصله ۵ سانتی از صورتم حس کردم، خیلی مدیریت کردم وسط زحمت بچه ها جیغ نکشم، متوجه شدم راه مخفی وجود داره، عزیزان دست اند در کار از پله های اونجا میان بالا،دقیقا کنار دیوار مشکی رنگ ردیف اخر سرک میکشن!!!!
همه حسم رفت
عصبی شدم
هرچی نوشته بودم پاره کردم
حیف