پنج شنبه ۵ مهرماه باتفاق همسر و دو فرزندم بلیط تاتر موزیکال سی صد را تهیه کردیم .
موضوع این‌نمایش حمله مغول به ایران و صدمات جبران ناپذیری است که قوم‌مغول به فرهنگ و تمدن ما ایرانیان وارد کرده است و جای جای نمایش از عزت و غرور و فرهنگ و ادبیات و زبان پارسی با افتخار صحبت شد و ما هم جوگیر میشدیم و دست و سوت و جیغ و هورا !؟
دریغ از اینکه در این‌چند ساعتی که برای دیدن این نمایش وقت گذاشته بودیم بارها احساس کردیم چقدر ما شهروندان بی منزلتی هستیم !؟
و چقدر سوءمدیریت و نداشتن دوراندیشی تا مغر استخوان همه‌مان رخنه ... دیدن ادامه ›› کرده است !؟

به توصیه های روی بلیط توجه کردیم و یکساعت و نیم زودتر در مکان کاخ سعدآباد بودیم ،
اما شوربختانه متوجه شدیم که درب مخصوص کنسرت را زودتر باز نمی کنند تا مردم بتوانند در فضای مفرح باغ قدم بزنند و منتظر بمانند ،پس همه این طرف آن طرف نشستند و ایستادند و سرها را گوشی ها فرو رفت !
فکر کردیم شاید از درب اصلی بتوانیم برویم و داخل کافه وقت بگذرانیم که آنجا هم فرمودند باید کافه را از قبل رزرو میکردید !؟

وقتی در ورودی باز شد و تماشاچیان به نزدیک‌محل اجرا هدایت شدند زمزمه های شنیده میشد که کنسرت ساعت ۲۱ شروع میشود !؟(بجای ۲۰)
بچه ها را که با توجیه مدیریت و برنامه ریزی بهتر از ساعت ۱۷:۳۰ راهی کرده بودم ،شروع به غرولند کردند !
بالطبع پس از ساعتها انتظار نیاز به دستشویی پیدا کردیم و یکی از هنری ترین بخش های آخر هفته فرهنگی مان شروع شد !؟
صدها نفر زن و مرد و سرویس بهداشتی با دو توالت برای بانوان و ۲ توالت برای آقایان و ما نزدیک به ۴۵ دقیقه در صف توالت ایستادیم شاید هم بیشتر !

ماموران کاخ معدود و انگشت شمار بودند و لباس هایشان شبیه سایر آقایان بود، فقط اگر متوجه بی سیمشان میشدی می فهمیدی که‌مامور انتظامات کاخند !؟
بعد از انتظار طولانی مردم درصف دستشویی ، اعلام کردند یک سرویس بهداشتی هم ۵۰ متر پایین تر است ،اما نمیدانم چرا هیچ کس حرف آنها را باور نکرد و از جایش تکان نخورد وترجیح داد نقد را به بهانه نسیه رها نکند !؟
حالا دیگر ساعت ۲۰:۳۰بود و دیگر مطمئن بودیم نمایش در حالت خوشبینانه اش ساعت ۲۱ شروع خواهد شد!
دردسرتان ندهم بالاخره ما ساعت یک ربع به ۹ روی صندلی های سخت و معذبمان با نفری یک‌میلیون تومان هزینه بلیط نشستیم و بالاخره نمایش ساعت ۲۱:۱۵شروع شد !
و بی انصافم اگر نگویم که چه نمایش باشکوه و زیبایی بود !
چه صحنه آرایی و نورپردازی خیره کننده ای
موسیقی و بازی ها تماشایی و دیدنی و شنیدنی و جای شما خالی ، لذت بردیم .
نمایش ساعت ۲۳:۳۰پایان یافت
و ما که برای پیدا کردن جای پارک زودتر آمده بودیم گرسنه و تشنه ساعت ۲ بامداد به منزلمان در شرق تهران رسیدیم !؟



❌پرسش های این شهروند دلگیر :

-آیا این‌نمایش مدیر میدانی و مدیر روابط عمومی داشت یا خیر ؟

-آیا بعد از چندین روز اجرا برای وضعیت سرویس های بهداشتی نمیشد فکر اساسی تری کرد؟
-آیا اساسا کاخ سعدآباد با کوچه ها و خیابان های تنگ و ترشش ظرفیت برگزاری چنین اجرایی با این تعداد مخاطب دارد ؟
-آیا مجریان فقط به تعداد صندلی ها فکر کرده بودند ؟!برای نحوه تردد و خدماتی که باید به مردم ارائه میشد ،هیچ پیش بینی کرده بودند ؟
در این صورت با یک حساب سرانگشتی ساده متوجه میشدند که خیابان های اطراف سعد آباد ظرفیت این همه خودرو ندارد !
و حالا که به هر حال کاخ سعدآباد را به هر دلیلی گزینش کرده بودند
-آیا نمیشد از دو درب اصلی مردم وارد کاخ میشدند و مینی بوس هایی برای رفت و آمد آنها در نظر میگرفتند ؟بدین ترتیب ترافیک هم در دو مکان سرشکن میشد
-آیا نمیشد از در آمد قابل توجه این نمایش که یکی دو اسپانسر هم داشت بخشی ش صرف قرار داد با نیروی انتظامی و پلیس راهنمایی رانندگی میشد تا به گره گشایی از این ترافیک سنگین و عجیب کمک کنند ؟


من پیراپزشکی خوانده ام .
نه هنرمندم نه یک مدیر اجرایی ،اما بنظرم بسیاری از این ضعف ها و بی حرمتی به شهروندان قابل پیشگیری و مدیریت بهینه بود .
با سپاس
فاطمه وحیدی
مهرماه ۱۴۰۳